۱۳۹۴ مهر ۱۰, جمعه

توسل از دید قرآن



شبهه:



آیه مبارکه 35 سوره مائده (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ . المائدة / 35) رو یکی از آیات دال بر جستن وسیله و تقرب به خداوند با آن مطرح کردن

آیه ای مشابه به همین آیه نیز در سوره حج اینچنین آمده:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿77﴾ وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ....(78) حج


اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! (تنها براى خالق خویش) ركوع و سجده كنید (و تعظیم و كرنش برید و به خاك افتید) و پروردگار خویش را (به تنهایى) پرستش نمایید و كارهاى نیك انجام دهید تا رستگار شوید، و در راه خدا جهاد كنید...


مى‏بینیم كه در این آیه نیز، « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا » و « وَجَاهِدُواْ فى...» و « لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ » آمده و با آیه 35 سوره مائده مشترك است، امّا به جاى جمله «اتقوا الله و ابتغوا إلیه الوسیلة»، شرح آن وسیله یعنى جمله « ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ» و در ادامه « وَجَاهِدُواْ فى...» آمده است!


در آیه 35 مائده تصریح شده كه وسیله را «بجویید!»؛ « وَابْتَغُوا...» و نفرموده: «بخوانید!»؛ «أدعوا...»! و ما مى‏دانیم كه «ارواح» ائمه و سایر صالحان، به دست ‏آوردنى نیستند و و نزد خدای حکیم است و نمیتوان ارواح ائمه را در عالم غیب و بى‏كران بجویید، بنابراین آنچه را نمی‏توان جست و نمیتوان به دست آورد، چگونه مى‏توان «وسیله» قرار داد؟

شاید دوستان ایراد بگیرند که ما اونا رو نمیجوییم که بلکه ازشون میخوایم برامون دعا کنند ( یعنی اینجا بحث خواندن مطرح میشه ) که بازم قرآن با صراحت رد میکنه خوندن من دون الله رو .. آیه ذکر کردن دوستان
*
قسمت قابل توجه آیه، قسمت پایانی آن است که خداوند میفرمایند: «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ » باشد که رستگار شوید!
و هدف از وسیله جستن را رستگار شدن قرار داده اند!
پس آیا متوسل شدن به اموات باعث رستگاریست ؟؟ بی شک هیچ رستگاری در این کار نیست ! و رستگاری حقیقی را خداوند اینچنین معرفی میکند:

«وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» بقره/189


بلكه نیكى آن است كه كسى تقوا پیشه كند و به خانه‏ها از در [ورودى] آنها درآیید و از خدا بترسید باشد كه رستگار گردید.
پس یکی از وسایل رستگار شدن که یکی از همان وسایل می باشد، تقوا پیشه کردن است!


«وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» آل عمران/104


و باید از میان شما گروهى [مردم را] به نیكى دعوت كنند و به كار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند.
پس یکی دیگر از آن وسایل،امر به معروف و نهی از منکر است و این عمل باعث رستگاریست!


«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَةً وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»آل عمران/130
اى كسانى كه ایمان آورده‏اید ربا را [با سود] چندین برابر مخورید و از خدا پروا كنید باشد كه رستگار شوید.
پس پرهیز کردن از ربا و ترس از خدا مایه رستگاریست.

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» آل عمران/200
اى كسانى كه ایمان آورده‏اید صبر كنید و ایستادگى ورزید و مرزها را نگهبانى كنید و از خدا پروا نمایید امید است كه رستگار شوید.
و در این آیه صبر و پاسداری از مرزها وسیله رستگاری بیان شده!

با توجه به این آیات وسایل رستگاری را استنباط نمودیم و فکر کنم تا به اینجا کافی باشه.

از این چند آیه اینگونه برداشت میشود: انجام دادن کارهای صواب و پرهیز از کارهای ناصواب باعث رستگاری است.

حالا یک سوال مطرح میشه که آیا آیه ای را سراغ دارید که در آن توسل به مرده مایه رستگاری قرار داده شده باشد؟

باید در نظر داشت که خداوند تمام اشخاصی که ایمان آورده اند را مخاطب قرار داده و به وسیله جستن تشویق میکند و میفرمایند: یا ایها الذین آمنو!! ای کسانی که ایمان اورده اید!
که خود ائمه و انبیا هم جزء همین ایمان آورندگان هستند!اگر ما به اهل بیت و انبیا متوسل شویم! خود آنها به چه چیزی متوسل شوند؟؟ پس به همین دلیل است که خداوند میفرمایند:


«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَیْهَا» فصلت/46
«هرکس کار نیکی انجام دهد،برای خود اوست، و هرکس کار بدی انجام دهد به زیان خود کرده است،»

خدا وند در جای دیگری سجده را یکی از وسیله های نزدیک شدن قرار داده و میفرماید:
«وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ» علق/19
«(در برابر پروردگارت) سجده ببر و (بدین وسیله به او) نزدیک شو!»

حضرت علی علیه السلام است نیز میفرمایند:
«إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللهِ سُبْحَانَهُ: الاِْیمَانُ بِهِ وَبِرَسُولِهِ، وَالْجِهادُ فِی سَبِیلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الاِْسْلاَمِ، وَكَلِمَةُ الاِْخْلاَصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ، وَإِقَامُ الْصَّلاَةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ، وَإِیتَاهُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِیضَةٌ وَاجِبَةٌ، وَصَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَاب، وَحَجُّ الْبَیْتِ وَاعْتَِمارُهُ، وَصِلَةُ الرَّحِمِ... وَصَدَقَةُ السِّرِّ...، وَصَدَقَةُ الْعَلاَنِیَةِ... وَصَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ».


«برترین وسیله تقرب به سوی خداوند بی آلایش و برتر برای متوسلین، ایمان به او و رسولش، جهاد در راهش، برپاداشتن نماز، دادن زکات، روزه ماه رمضان، حج و عمره خانه خدا، صله رحم، به صورت پنهان، صدقه دادن به صورت آشکار، و انجام دیگر کارهای نیک و شایسته است.»
نهج البلاغه، شرح فیض الإسلام، خطبة 109.

پس: وَمَن یَعْتَصِم بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ * آل عمران/ 101
«هرکس به خدا متوسل شود بیگمان به راه راست و مستقیم رهنمون شده است»

پاسخ:

با سلام و عرض ادب

دراین اشکال خلط و مغالطه ای صورت پذیرفته که به ما مختصرا بدان پاسخ می دهیم:

1. شبیه به آیه ی «ابتغای وسیله »، تنها آیه ی سوره ی حج نمی باشد؛ بلکه در قرآن آیاتی که با «یا ایها الذین آمنوا»، بیان شده است96 مورد و آیاتی که در پایان آن«لعلکم تفلحون»، آمده 11 مورد است، که محتوای کلی همه ی آنها در ایمان به خدا و انجام فرائض و ترک محرمات خلاصه می گردد. و لفظ «الوسیله» نیز عام بوده و شامل همه ی اعمال عبادی می گردد و اختصاص به مواردی خاص ندارد.

2. اینکه کسی بگوید :«ابتغاء» به معنای «جستن»است وقرآن می فرماید: «اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيله‏ اى براى تقرب به او بجوئيد! و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد»، واین در حالی است که ارواح ائمه را در عالم غیب و بى‏كران نمی توان جست ناشی از عدم ادراک حقیقت امر است؛ زیرا بدیهی است که اگر مراد از «یافتن» تسلط و یا یافتن مادی صرف نخواهد بود و مراد این نیست که ما برای تقرب به خدای متعال با صور ظاهری اعمال به خدای متعال تقرب جوئیم؛ بلکه آنچه در تمام دستورات الهی مد نظر است حقیقت و باطن اعمال صالح می باشد که آن حقیقت در تسلط مادی ما نیست، علاوه بر اینکه حقیقت بسیاری از مصادیق واجبات:«ترک محرمات» از باب «ترک عمل» می باشد، و بدیهی است بنده در ترک عمل به واسطه ی ایمان به خدای متعال به سمت گناه نمی رود و مرتکب فعل گناه نمی گردد و با این ترک به خدای متعال تقرب می جوید.

واگر براستی اعمال عبادی ناقص و بی توجه ما این ویژگی را دارد که می تواند وسیله ی تقرب به خدا باشد ،در حالی که در ادعیه می خوانیم:«اَعوذ بك يا رب من نفس لا تشبع ، ومن قلب لا يخشع ، ومن دعاء لا يسمع ، ومن صلاة لا ترفع »[1]،و «کم من قارئ للقرآن والقرآن يلعنه»[2] . مخلصین که خود را از جمیع آلودگی ها پاک نموده اند ووجیه عندالله هستند نمی توانند وسیله واقع شوند؟

3. در جواب این ادعا که با توسل نمی توان به رستگاری رسید می گوئیم: ما به هر کسی متوسل نمی شویم؛ بلکه به ارواح پاک اولیای الهی[3] و در راس آنها به وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و اهل بیت طاهرینش که صاحبان آبرو و جاه در نزد خداوند متعال اند متوسل می گردیم[4] و آنها را واسطه ی تقرب معنوی خویش[5] با خدای متعال قرار داده و به واسطه ی آن ذوات نورانی حوائج خویش را از درگاه الهی مسالت می نمائیم و به واسطه ی داشتن ولایت و محبت آنها به خدای متعال تقرب می جوئیم؛ زیرا بدیهی است که هر عمل واجب و یا مستحبی مقرب بنده به سوی خالق خویش می باشد.

یکی از فرائض الهی به نص قرآن کریم«مودت قربی»و موالات و دوست داشتن اهل بیت علیهم السلام می باشد که به عنوان مزد رسالت در قرآن معرفی شده است:«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»[6]‏؛ بگو من مزدى از شما در برابر رسالتم جز محبت نزديكانم نمى‏ طلبم.

احادیث متواترگواهی می دهند که مراد از مودت؛ دوستی خاندان رسالت است مودتی که پل سعادت ومایه ی تکامل و وسیله ی تجانس و تشابه میان انسان و خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله می باشد. بنابراین محبت اهل بیت یکی از فرائض الهی است که خداوند متعال بدان دستور داده است .

«محمدبن ادریس شافعی »، امام مذهب شافعیه در بیان جایگاه محبت آل البیت علیهم السلام می گوید:

یا اهل بیت رسول الله حبکم
فرض من الله فی القرآن اَنزله

کفاکم من عظیم القدر انکم
من لم یصل علیکم لا صلاة له.

اى اهل‏بيت رسول‏اللَّه دوستى شما را خداوند در قرآن واجب نموده است. در بزرگى و مقام شما همين بس كه هر كس بر شما (آل محمد) صلوات نفرستد نمازش قبول نمى ‏شود.

خداوند متعال در آیه ی دیگری به پيامبر اکرم صلی الله علیه وآله دستور مى ‏دهد كه بفرماید: «قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبِيلا»؛[7]بگو: «بر اين «رسالت‏» اجرى از شما طلب نمى ‏كنم،جز اينكه هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش «در پيش‏»گيرد. و«مودت قربی» همان سبیلی است که در این آیه بدان اشاره شده است ودر آیه ی دیگری می فرماید:« قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ» [8]بگو هر اجر و پاداشى از شما خواسته ‏ام براى خود شماست، اجر من تنها بر خداوند است و او گواه بر هر چيزى است.

بنابراین محبت ذوی القربی یکی از وسایل بلکه از بهترین آنها است و مصداقی از برترین اعمال حیات بخش به انسان مؤمن می باشد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ...»؛[9]

4. علاوه بر محبت عترت علیهم السلام تمسک به آنها نیز به عنوان ثقل اصغر در اعتقادات و اعمال امری است که موجبات سعادت بشر را تضمین نموده آنجا که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند:

«انّى تارك فيكم ما ان تمسّكتم به لن تضلّوا بعدى؛ أحدهما أعظم من الآخر: كتاب اللّه حبل ممدود من السماء الى الأرض و عترتى اهل‏بيتى، لن يفترقا حتى يردا عَلىَّ الحوض، فانظروا كيف تخلفونى فيها»؛ [10]

من در ميان شما دو چيز به وديعت و امانت مى‏ گذارم، مادامى كه به آن تمسك بجوييد، هرگز گمراه نمى ‏شويد؛ يكى از ديگرى بزرگتر است: كتاب خدا كه ريسمان رحمت آويزان از آسمان به سوى زمين است، و ديگرى عترت و اهل بيتم، و اين دو هرگز از هم جدا نمى‏ شوند تا در حوض به من بپیوندند‏، بنگريد چگونه با امانتهاى من رفتار مى‏ كنيد.

واز سوئی دیگر محبّت به اهل بيت عليهم السلام شرط ايمان و شرط قبولی اعمال است، زيرا در احاديث صحيح از طريق شيعه و سنى وارد شده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله خطاب به على عليه السلام فرمودند:

اى علىّ! دوست ندارد تو را مگر مؤمن و دشمن ندارد تو را مگر منافق،[11] و همچنین آنحضرت فرمودند: اگر امّت من روزه بدارند تا آن‏كه مانند كمان‏ها كمرشان خم شده و دل‏ها فرو رود و نماز بدارند به حدّى كه مانند تارها گردند، ولى تو را دشمن بدارند، خداوند آنان را به رو در آتش جهنّم مى‏ اندازد.[12]

واز سویی دیگر اهل بيت علیهم السلام كشتى نجات امّت‏اند؛ چنان‏كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «مثل اهل بيتي فيكم مثل سفينة نوح من ركبها نجى، و من تخلّف عنها غرق»؛[13]

حال سؤال این است که چگونه تمسک عملی و اعتقادی به عترت موجبات سعادت را فراهم نمی آورد، اما توسل به عملی که با هدایت عترت نبوده و از قلبی نیز برنخواسته که با محبت آنها عجین شده باشد، موجبات هدایت و سعادت را به همراه خواهد داشت.

موفق باشید.

[1] .در منابع عامه حدیث بدین شکل آمده:«حدثنا أبو العباس محمد بن يعقوب ثنا الربيع بن سليمان ثنا الأشعث بن الليث ثنا الليث و أخبرني عمرو بن محمد بن منصور العدل و أحمد بن يعقوب الثقفي قالا : ثنا عمر بن حفص السدوسي ثنا عاصم بن علي ثنا الليث بن سعد أخبرني سعيد بن أبي سعيد المقبري عن أخيه عباد بن أبي سعيد : أنه سمع أبا هريرة يقول :كان رسول الله صلى الله عليه و سلم يدعو فيقول : اللهم إني أعوذ بك من الأربع : من علم لا ينفع و قلب لا يخشع و نفس لا تشبع و دعاء لا يسمع .تعليق الذهبي قي التلخيص : صحيح». المستدرك على الصحيحين ،محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري،ج1ص185،ح354.دار الكتب العلمية بيروت.

[2] .تفسیر آلوسی(از تفاسیر مهم اهل سنت)،سید محمود آلوسی،ج22ص192.

[3] . حقیقتی که در عالم هستی وجود دارد.

[4] . خداوند متعال در وصف حضرت موسی و عیسی«علیهما السلام» می فرماید:«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسى‏ فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهاً . الاحزاب/69-71.»:اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد همانند كسانى نباشيد كه موسى را آزار دادند و خداوند او را از آنچه در حق او مى‏ گفتند مبرا ساخت، و او نزد خداوند آبرومند (و گرانقدر) بود. «إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ؛ وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحِينَ. آل عمران/45-46. »

[5] . یا با توسل به ذاتشان، و یا با توسل به جاه و آبرویشان و یا با توسل به حقشان به خدای متعال تقرب می جوئیم.

[6] .الشوری/23.

[7] .الفرقان:57.

[8] .سبا:47.

[9]. الانفال/24:« اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! دعوت خدا و پيامبر را اجابت كنيد هنگامى كه شما را به سوى چيزى مى‏خواند كه شما را حيات مى‏ بخشد».

 [10] . سنن الترمذی، ح3788.

[11] .صحیح مسلم، ح249:« قَالَ عَلِىٌّ وَالَّذِى فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إِنَّهُ لَعَهْدُ النَّبِىِّ الأُمِّىِّ -صلى الله عليه وسلم- إِلَىَّ أَنْ لاَ يُحِبَّنِى إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَلاَ يُبْغِضَنِى إِلاَّ مُنَافِقٌ».

[12] . تاریخ مدینة دمشق، ج42،ص66:«يا علي لو أن أمتي صاموا حتى يكونوا كالحنايا وصلوا حتى يكونوا كالأوتار ثم أبغضوك لأكبهم الله في النار».

[13] .المستدرک علی الصحیحین، الحاکم النیسابوری، ح3312و...

چرا جبر در ایمان نیست؟



سؤال:

چرا خدا اجازه می دهد کافران، راه کفر را پیش بگیرند؟

پاسخ:

پرسش شما در واقع اینست که چرا خدای متعال همه را به زور و جبر، مسلمان و مؤمن نکرده؟

این امکان برای خدای متعال وجود داشته و دارد که همه را به زور تکوینی مطیع خود نماید:
«...فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعينَ» (1)
...و اگر او بخواهد، همه شما را (به اجبار) هدايت مى‌كند

حیوانات با کوک غریزی اعمال روزانه شان را انجام می‌دهند و بدون هیچ‌گونه انتخاب و اختیار و آزادی‌ای (به معنای واقعی و به گستردگی‌ای که در انسان وجود دارد)، شب و روزشان را سپری می‌کنند و چند صباحی در دایره غرایزشان فعالیتی می‌کنند و تمتعی می‌برند و سرانجام هم از دنیا می‌‌روند.

خدای متعال درباره انسان _این شاهکار خلقت که خود خدا هم درباره‌اش آفرین گفت (2)_ به حکمت والای خود، نخواست که مثل حیوانات چند صباحی فقط برای تامین غرایزش بدود و در مرغزار دنیا بچرد و چند بچه بزاید و سر آخر هم هیچ! نیز نخواست همانند فرشتگان بالبداهه در رتبه‌ای والا خلق شود و تمام! موجودی ساخت از جنس خاک، اما با دلی آسمانی! روحی در او دمید و شوری در جانش پدید آورد!

«...وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏...» (3)
...و از روح خود در آن دميدم...
به او گفت: بیا بالا! پرواز کن!

همان نهاد الهی، آتشی در جان آدم پدید آورد و شوری در دل او ایجاد کرد و او را مهیای پرواز نمود:
تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت
از سمک تا به سماکش کشش لیلا برد
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذره‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد

فرمود تا دلت بخواهد برای صعود به تو جا داده‌ام، آن قدر که فرشتگان، بال‌هایشان را زیر پایت پهن کنند و دورت بگردند!

«فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ» (4)

هنگامى كه آن را نظام بخشيدم و از روح خود در آن دميدم، براى او به سجده افتيد

از آن سو هم هشدار داد که این راه چاه دارد، چاله دارد، دردسر دارد! چاه‌ها و چاله‌هایی پیش رو داری که اگر در آن سقوط کنی، از حیوان هم پست‌تر و بدتر خواهی شد:

«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم
ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلينَ
إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ» (5)
ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريديم
سپس او را به پايين‏ ترين مرحله بازگردانديم
مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏‌اند كه براى آنها پاداشى تمام نشدنى است

و برای اینکه این مرغ باغ ملکوت، این سفر طولانی را به درستی طی کند و به کمال انسانی و قرب الهی نایل گردد، او را به انواع ابزارهای شناخت و آگاهی و اختیار مجهز نمود:

«إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ فَجَعَلْناهُ سَميعاً بَصيراً
إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» (6)
ما انسان را از نطفه مختلطى آفريديم، و او را مى‏‌آزماييم (بدين جهت) او را شنوا و بينا قرار داديم
ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس

و راهنمایان و کمک‌های بسیار، هم در دورن جانش، و هم در بیرون، برایش فراهم نمود تا دستش را بگیرند و او را بالا ببرند:

مرحوم کلینی از امام كاظم (علیه السلام) نقل می‌کند كه فرمود:ان للَّه على الناس حجتين حجة ظاهرة و حجة باطنة فاما الظاهرة فالرسل و الانبياء و الأئمة و اما الباطنة فالعقول‏ (خداوند بر مردم دو حجت دارد: حجت آشكار و حجت پنهان؛ حجت آشكار، رسولان و انبياء و امامانند، و حجت پنهان، عقول و افكارند. (7)

آری، حکمت الهی ایجاب که این موجود خاکی، دلی رحمانی پیدا کند و با استفاده از ابزار شناخت حق و باطل، راه را از بیراهه تشخیص دهد و استعدادهای درونش را با تحمل رنج این راه، یکی یکی شکوفا نماید و با گذر از شاهراه عبودیت و فراغت از این آزمون بزرگ، به سر منزل مقصود و کمال و سعادت نهایی برسد.

پی نوشت:
1. انعام: 6 /149.
2. «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ»(مؤمنون: 23 /14). سپس نطفه را بصورت علقه [خون بسته‏]، و علقه را بصورت مضغه [چيزى شبيه گوشت جويده شده‏]، و مضغه را بصورت استخوان‌هايى در آورديم و بر استخوان‌ها گوشت پوشانديم سپس آن را آفرينش تازه‌اى داديم پس بزرگ است خدايى كه بهترين آفرينندگان است!
3. ص: 38 /72.
4. همان.
5. تین: 95 /4تا6.
6. انسان: 76 /2و3.
7. مکارم، ناصر و همکاران، تفسير نمونه، ج ‏6، ص 25.