۱۳۹۳ دی ۴, پنجشنبه

عقاید شیعه در قرآن






پرسش:

به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر

مگر به ما نرسیده است که قرآن و اهل بیت شریک هم هستند یا دو ثقلین هستند که پیامبر گرامی وصیت کرده‌اند این دو باید کنار هم باشند (در دل ما) تا در روز رستاخیز به هم برسند؟ یعنی تا بتوانیم از حوض کوثر بنوشیم؟

پس باید همه آیات قرآن کریم اهل بیت و پیامبر را تایید کنند و همچنین ادعاهای شیعه مثل غصب خلافت و آتش کشیدن خانه نبوت و عاشورا و هزار هزار عمل شیطانی دیگر که قدرتمندان جامعه اسلامی اونها رو سانسور یا توجیه می‌کنند (عذر بدتر از گناه)

لطفا کمک کنید


پاسخ:

با سلام و عرض ادب

1)ابتدا باید توجه داشت که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله تنها آورنده قرآن نبوده اند؛ بلکه آنحضرت آیات کریمه را بر مردم تبیین و تفسیر می نموده اند همچنان که قرآن کریم می فرماید:«وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون»؛[1]

بدیهی است که مساله ی تبیین منحصر به زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نبوده و از آنجا که قرآن تا قیامت هادی بشر می باشد؛ همواره نیاز به تبیین معصومانه وجود دارد؛ لذا قرآن کریم می فرماید :«فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون»؛[2] اگر نمى ‏دانيد، از آگاهان بپرسيد.

همان کسانی که حقائق قرآن در قلب پاکشان تجلی یافته است:«بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْم»؛[3]

همان کسانی که عالم به اسرار قرآن می باشند: «وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»؛[4]

و چنین امری نیز نیست مگر به واسطه ی طهارت و عصمتی که خدای متعال بدانها مرحمت فرموده است:ُ«إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا»؛ [5]

و «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيم؛ فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ؛ لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»؛[6]كه آن، قرآن كريمى است، كه در كتاب محفوظى جاى دارد، و جز پاكان نمى ‏توانند بدان دست يابند.

امیر المؤمنین امام علی علیه السلام در توصیف اهل بیت علیهم السلام می فرمایند:

«فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ؟ وَ أَنَّى تُؤْفَكُونَ وَ الأَعْلَامُ قَائِمَةٌ وَ الآيَاتُ وَاضِحَةٌ وَ الْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ فَأَيْنَ يُتَاهُ بِكُمْ وَ كَيْفَ تَعْمَهُونَ وَ بَيْنَكُمْ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ؟ وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ وَ أَعْلَامُ الدِّينِ وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ، فأنزلوهم بأحسن منازل القرآن وَرِدُوهم وُرُود الهيم العِطاشِ...»؛ [7] مردم كجا مى ‏رويد؟ چرا از حق منحرف مى ‏شويد؟ پرچم هاى حقّ بر پاست، و نشانه‏ هاى آن آشكار است، با اين كه چراغ هاى هدايت روشنگر راهند، چون گمراهان به كجا مى ‏رويد؟ چرا سرگردان هستيد؟ در حالى كه عترت پيامبر صلى الله عليه و آله شما در ميان شماست. آنان زمام داران حقّ‏ و یقینند، پيشوايان دين، و زبان‏هاى راستى و راست گويانند، پس در بهترين منازل قرآن جايشان دهيد همچون تشنگانى كه به سوى آب شتابانند، به سويشان هجوم ببريد.

ودر بیانی دیگر می فرمایند:

«انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ فَلَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ هُدًى وَ لَنْ يُعِيدُوكُمْ فِي رَدًى فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا وَ لا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا وَ لا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا»؛[8] مردم! به اهل بيت پيامبرتان بنگريد از آن سو كه گام برمى ‏دارند بروید. وقدم جای قدمشان بگذاريد، آنان شما را از راه هدايت بيرون نمى ‏برند و به پستى و هلاكت باز نمى ‏گردانند. اگر سكوت كردند سكوت كنيد و اگر قيام كردند، بپا خيزيد، از آنان پيشى نگيريد كه گمراه مى ‏شويد و از آنان عقب نماييد كه نابود می گرديد.

2) قرآن کتاب هدایت بشر است؛ و در این راستا هر امری که موجبات سعادت انسان را فراهم ساخته در آن آمده است. اما اینکه قرآن کریم را کتاب تاریخ بشر بدانیم که همه ی اتفاقات گذشته و آینده در آن ثبت باشد، کسی چنین سخنی را نگفته و بدان معتقد نشده است.

موفق باشید.
[1]. النحل/44:و اين ذكر- ياد و پند قرآن- را به تو فرو فرستاديم تا براى مردم آنچه را كه به سوى آنان فرو فرستاده شده است روشن بيان كنى و تا شايد بينديشند.

[2].النحل/43.

[3].العنکبوت/49:ولى اين آيات روشنى است كه در سينه دانشوران جاى دارد و آيات ما را جز ستمگران انكار نمى ‏كنند!

[4].الرعد/43:آنها كه كافر شدند مى ‏گويند: «تو پيامبر نيستى!» بگو: «كافى است كه خداوند، و كسى كه علم كتاب (و آگاهى بر قرآن) نزد اوست، ميان من و شما گواه باشند!»

[5]. الاحزاب/33:جز اين نيست كه خداوند (به اراده تكوينى خاص) مى‏ خواهد از شما اهل بيت (پيامبر) هر گونه پليدى (در عقايد و اخلاق و اعمال) را بزدايد و شما را به همه ابعاد پاكى پاكيزه گرداند.

[6].الواقعة/79.

[7]. نهج البلاغة، خطبه ی 87.

[8]. نهج البلاغة، خطبه ی 97.

ثقل اکبر، قرآن است یا عترت؟







ثقل اکبر چیست؟

به نام خدا :

مطابق با فرموده پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه و نیز تایید معصومین سلام الله علیهم اجمعین،کتاب خدا (قرآن) ثقل اکبر است. اگر کسی ادعا کرد که اهل بیت پیامبر سلام الله علیهم اجمعین، ثقل اکبر اند، باید به او بگوییم سخن شما بر خلاف نص صریح روایات نبوی و نیز تایید امامان معصوم سلام الله علیهم اجمعین است.مگر که بخواهد تفسیری بر ادعایش داشته باشد که در ادامه بیان می شود.

امام خمینی در وصیت نامه خود این مطلب را نوشته اند که اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین،ثقل کبیرند. و خود توضیح داده اند که ثقل کبیر از هر چیزی بزرگ تر است،مگر از ثقل اکبر که مقصود از آن "قرآن" است.

اینک عین جملات امام آورده می شود و شاید بهانه پرسش از کلماتی که در پی می آید یا از جایی دیگر و مشابه آن،ناشی شده باشد.

" این جانب مناسب می ‌دانم که شمه ای کوتاه و قاصر در باب "ثقلین" تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبی و معنوی و عرفانی، که قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبه ‌ای که عرفان آن بر تمام دایره وجود،از ملک تا ملکوت اعلی و از آن جا تا لاهوت و آن چه در فهم من و تو ناید،سنگین و تحمل آن فوق طاقت،اگر نگویم ممتنع است. و نه از آن چه بر بشریت گذشته است،از مهجور بودن از حقایق مقام والای "ثقل اکبر" و"ثقل کبیر" که از هر چیز اکبر است جز "ثقل اکبر" که اکبر مطلق است؛ و نه از آن چه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتی یان بازیگر که شمارش آن برای مثل منی میسر نیست..."

توضیح این که امام از قرآن به عنوان "ثقل اکبر مطلق" و از اهل بیت به عنوان "ثقل اکبر یا ثقل کبیر" نام برده است.

امام باور دارد که اگر از رسول خدا صلوات الله علیه و اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین (در روایات) به عنوان "ثقل اصغر" یاد شده است، به معنای کوچک تر بودن ایشان نیست. بلکه اهل بیت ثقل اکبر است از هر چیزی جز "ثقل اکبر مطلق" که قرآن کریم است.

نظر ما نیز بر پیروی از عقیده امام خمینی است که اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین دارای آن چنان جایگاه والایی در عالم آفرینش هستند که کسی را نمی توان با ایشان قیاس کرد و در برابر همه خلایق و کاینات، ثقل اکبر اند. ولی قرآن چون به طور مستقیم کلام خدای متعال است، درمرتبه ای بالاتر قرار می گیرد.

البته توجیه دیگری نیز می توان بیان کرد که این جا جای قیاس نیست و ثقل اکبر و اصغر تفسیری دیگر دارند. زیرا قرآن کلام الله است. موجودی مکلف مانند انسان نیست تا با وی مقایسه شود که کدام افضل هستند.این که در روایت ثقلین، قرآن، ثقل اکبر و اهل بیت، ثقل اصغر نامیده شده ­اند، شاید از این جهت بوده که قرآن کلام خدا و معیار حق است. پیامبر و اهل بیت سلام لله علیهم اجمعین مفسر و مبین قرآن هستند.ایشان قرآن را در خود پیاده کرده اند. پس، از این حیث قرآن اصل است و ثقل اکبر و اهل بیت از این جهت ثقل اصغر معرفی شده اند.

با این حال در صراحت کلام بعضی از مفسرین معین شده است که "ثقلین" هم سان و هم وزن اند.

عترت طاهرین گرچه به لحاظ مقام های معنوی و در نشئه باطن از نظر بزرگان دین مانند صاحب جواهر و کاشف الغطا از قرآن کم تر نیستند و سخن بلند امیرالمؤمنین " ما لله عزوجل آیه هی اکبر منی" خدا را آیتی از من بزرگ تر نیست. نیز گواه این مدعا است، اما از نظر نشئه ظاهر و در مدار تعلیم و تفهیم معارف دین، قرآن کریم ،ثقل اکبر و آن بزرگواران،ثقل اصغرند. در این نشئه جسم خود را نیز برای حفظ قرآن فدا می کنند. (1)

در پایان مناسب است به یک روایت در باره مصداق ثقل اکبر و اصغر از کلام رسول خدا صلوات الله علیه اشاره کنیم.

امام صادق سلام الله علیه فرمود:"قد أمر رسول اللَّه "صلوات الله علیه" أن يقتدى بالقرآن و آل محمد، و ذلك حيث قال في آخر خطبة خطبها: "إنّي تارك فيكم الثّقلين:الثّقل الأكبر، و الثّقل الأصغر؛ فأمّا الاكبر، فكتاب ربّي، و أما الاصغر، فعترتي، أهل بيتي، فاحفظوني فيهما، فلن تضلّوا ما تمسّكتم بهما" (2)

یعنی: پیامبر فرمان داد كه به قرآن و به آل محمد اقتدا شود، و اين در آخرين خطبه‏ اى بود كه ايراد كرد و گفت: من در ميان شما دو ذخيره نفيس (ثقلين) بر جاى می گذارم: ذخيره بزرگ تر و ذخيره كوچك تر.اما بزرگ تر كتاب پروردگار من است، و اما كوچك ترعترت من است، يعنى اهل بيتم. حرمت مرا در باره آن ها نگاه داريد، كه اگر به آن ها تمسك جوييد،هرگز گمراه نخواهيد شد.

پی نوشت ها:
1. جوادی آملی، عبدالله ،تسنیم،قم،انتشارات مرکز نشر اسراء، سال 1385، ج 1، ص 76.
2.آرام، احمد،ترجمه الحياة برادران حکیمی،تهران،انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی،سال 1380 خورشیدی، چاپ مکرر، ج‏2، ص 288

اگر ائمه را در عالم معنا، زنده می دانیم، فرق امامان شهید با امام زمان که در این دنیاست، چیست؟







با سلام و عرض ادب خدمت شما دوست گرامی

همان گونه که فرمودید ما معتقدیم که تمامی ائمه چه زنده و چه شهید به اعمال ما ناظر اند و دعاهای ما را می شنوند و از خدا حوایج ما را می خواهند.

اما تفاوت امام زنده با باقی امامان واسطه فیض بودن در زمان امامتشان است یعنی امام زمان واسطه فیض آسمان و زمین اند و بر تمامی ما سوی الله ولایت دارند و هر چه که به مخلوقات می رسد از ایشان و از کانال آن حضرت است. حتی دعاهایی که که ما در حرم های معصومین می کنیم آن معصوم واسطه در خانه خدا شده ولی آن فیض توسط آن امام زنده به ما می رسد.

امام زمان در هر زمان حجت خدا روی زمین و رابط اصلی است بین بنده و خدا.

امامان هر عصر، ستونهای آسمانها و زمین هستند. بدون وجود آنان، زمین و زمان باقی نمی ماند و همه چیز در هم فرو می ریزد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «ستارگان، امانی برای اهل آسمانند . پس هنگامی که ستارگان نابود شدند، اهل آسمان نیز نابود می شوند و خاندان من امانی برای اهل زمینند. پس هنگامی که خاندان من از بین بروند، اهل زمین نیز از بین می روند.» (1)

در اصطلاح دینی، امامان زنده ی زمان، در واقع «واسطه های فیض» است. در توضیح این مطلب باید گفت: همه ی آفریدگان برای استمرار حیات و بقایشان نیازمند فیض خداوند هستند. مانند نور که برای ماندنش همیشه نیازمند منبع و سرچشمه ای است و اگر منبع قطع شود، نور نیز تاریک می گردد. امام زمان (علیه السلام)، واسطه ی رسیدن این فیض به مردم هستند: همه ی بلاها و سختی ها به وسیله ی ایشان برطرف می شود، باران به واسطه ی آنها می بارد، آسمان به اذن آنها می گردد و زمین به وسیله ی آنان برکات خود را آشکار می سازد. (2)

در دعای عدیله، درباره ی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)، چنین آمده است: «به بقای او دنیا باقی است و به برکت او به مردم روزی داده می شود و به وجود او آسمان و زمین پابرجاست.» (3)

به خاطر همین واسطه ی فیض بودن است که در هر زمان، باید امام زنده ای وجود داشته باشد. چرا که «اگر زمین خالی از امام بماند، فرو می ریزد.» (4)

امام عصر (ارواحنا له الفداء) خود می فرمایند: «و من امانی برای ساکنان زمین هستم، همچنان که ستارگان، امانی برای اهل آسمان هستند.» (5)

امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمودند: «به خدا قسم خداوند از زماني كه آدم را قبض روح فرموده، زمين خود را تاكنون رها نكرده است مگر اين كه در روي آن امامي بوده كه به وسيله او هدايت به سوي خدا انجام مي‌گرفته است، ‌و او حجت خدا بر بندگانش بوده، ‌و پس از اين هم زمين بدون امامي كه حجت خدا براي بندگان اوست باقي نمي‌ماند»(6)

 
1. کمال الدین و اتمام النعمه، ج 1، ص 205؛ به نقل از شفیعی سروستانی، ابراهیم، معرفت امام عصر و تکلیف منتظران، نشر موعود، 1384، ص 190
2. شفیعی سروستانی، همان، ص 194
3. مستدرک وسائل الشیعه، ج 1، ص 93؛ به نقل از شفیعی سروستانی، همان، صص 194- 195
4. الکافی، ج 1، ص 179؛ به نقل از همان، ص 196
5. کمال الدین، ج 2، ص 205؛ به نقل از همان، ص 190
6. النعماني، غيبت، ترجمه محمد جواد غفاري، نشر صدوق، ص 193، حديث 7.

چرا در مورد حضرت علی در قرآن آیه ای نیامده است؟








با سلام و درود

در این زمینه چند نکته عرض می شود:

1. در قرآن کریم آیات متعدد و زیادی هستند که ولایت و خلافت حضرت علی علیه السلام را بیان می کنند؛ لذا خداوند آن چه را که لازم بوده برای انسان ها بیان فرموده و چیزی را فرو گذار نکرده و در مورد موضوع ولایت نیز، پیام و کلامش را به انسان ها رسانده است.

2. آیات متعددی از قرآن (در حدود 200 آیه) به كمك اسناد قطعی شیعه و سنی در شأن علی(ع) و مقامات و اوصاف خاص ایشان نازل شده است.

یكی از محدثین اهل تسنن، به نام حاكم حسكانی حنفی (متوفای 490 هـ.ق) دو جلد كتاب، به نام "شواهد التنزیل"، نگاشته و در آنجا 210 آیه قرآن را ذكر كرده كه همگی در شأن علی(ع) و خانواده اش نازل شده اند. عالمان و دانشمندان شیعه نیز كتب متعددی در این باره به رشته تحریر در آورده اند.

3. خیلی از مسائل است که در قرآن بصورت جزیی و موردی بیان نشده و بیان آن بر عهده سنت نهاده شده است.

فقط مسأله امامت نیست که دچار اختلاف شده، این همه در صفات و اوصاف الهی بین مسلمانان بحث و اختلاف است و خداوند آنها را به صورت آیه واضح و روشن در قرآن بیان نفرموده است. مسأله صفات الهی که مهمتر از امامت است.

حکم به وجوب نماز در قرآن آمده ولی تعداد رکعات آن نیامده است، و تبین آن بر عهده پیامبر(صلی الله علیه وآله) نهاده شده است.

پس این دلیل نمی شود که کسی بر علیه امامت و وصایت اهلبیت علیهم السلام، بخواهد از آن استفاده کند.

4. موضوع تحریف، موضوع بسیار مهمی است. چه بسا اگر نام حضرت علی علیه السلام در قرآن می آمد، خیلی ها از دین بر می گشتند و یا دست به تحریف قرآن می زدند.

تحلیل وقوع تحریف، موضوع جدی ای است؛ مگر غدیر با آن همه عظمتش را همه ندیدند و پس از رحلت پیامبر به پیروی از نظام قبیلگی، هر آن چه رؤسای آن ها گفتند را پذیرفتند و چشم بر همه چیز بستند.

مگر بعد از رحلت پیامبر، ترویج احادیث ایشان را ممنوع نکردند، چرا که در کلام پیامبر و در روایات ایشان از فضائل و مناقب حضرت علی(ع) زیاد سخن گفته شده بود.

خداوند به وسیله همین عوامل، قرآنش را حفظ می کند.

«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»؛ ما قرآن را نازل كرديم و ما بطور قطع نگهدار آنيم‏. (حجر، 9)