سؤال:
چرا خدا اجازه می دهد کافران، راه کفر را پیش بگیرند؟
پاسخ:
پرسش شما در واقع اینست که چرا خدای متعال همه را به زور و جبر،
مسلمان و مؤمن نکرده؟
این امکان برای خدای متعال وجود داشته و دارد که همه را به زور
تکوینی مطیع خود نماید:
«...فَلَوْ شاءَ
لَهَداكُمْ أَجْمَعينَ» (1)
...و اگر او بخواهد،
همه شما را (به اجبار) هدايت مىكند
حیوانات با کوک غریزی اعمال روزانه شان را انجام میدهند و بدون
هیچگونه انتخاب و اختیار و آزادیای (به معنای واقعی و به گستردگیای که در انسان
وجود دارد)، شب و روزشان را سپری میکنند و چند صباحی در دایره غرایزشان فعالیتی میکنند
و تمتعی میبرند و سرانجام هم از دنیا میروند.
خدای متعال درباره انسان _این شاهکار خلقت که خود خدا هم دربارهاش
آفرین گفت (2)_ به حکمت والای خود، نخواست که مثل حیوانات چند صباحی فقط برای تامین
غرایزش بدود و در مرغزار دنیا بچرد و چند بچه بزاید و سر آخر هم هیچ! نیز نخواست همانند
فرشتگان بالبداهه در رتبهای والا خلق شود و تمام! موجودی ساخت از جنس خاک، اما با
دلی آسمانی! روحی در او دمید و شوری در جانش پدید آورد!
«...وَ نَفَخْتُ
فيهِ مِنْ رُوحي...» (3)
...و از روح خود
در آن دميدم...
به او گفت: بیا بالا! پرواز کن!
همان نهاد الهی، آتشی در جان آدم پدید آورد و شوری در دل او
ایجاد کرد و او را مهیای پرواز نمود:
تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت
از سمک تا به سماکش کشش لیلا برد
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذرهای بودم و مهر تو مرا بالا برد
فرمود تا دلت بخواهد برای صعود به تو جا دادهام، آن قدر که
فرشتگان، بالهایشان را زیر پایت پهن کنند و دورت بگردند!
«فَإِذا سَوَّيْتُهُ
وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ» (4)
هنگامى كه آن را نظام بخشيدم و از روح خود در آن دميدم، براى
او به سجده افتيد
از آن سو هم هشدار داد که این راه چاه دارد، چاله دارد، دردسر
دارد! چاهها و چالههایی پیش رو داری که اگر در آن سقوط کنی، از حیوان هم پستتر و
بدتر خواهی شد:
«لَقَدْ خَلَقْنَا
الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويم
ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلينَ
إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ
أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ» (5)
ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريديم
سپس او را به پايين ترين مرحله بازگردانديم
مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند كه براى
آنها پاداشى تمام نشدنى است
و برای اینکه این مرغ باغ ملکوت، این سفر طولانی را به درستی
طی کند و به کمال انسانی و قرب الهی نایل گردد، او را به انواع ابزارهای شناخت و آگاهی
و اختیار مجهز نمود:
«إِنَّا خَلَقْنَا
الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ فَجَعَلْناهُ سَميعاً بَصيراً
إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»
(6)
ما انسان را از نطفه مختلطى آفريديم، و او را مىآزماييم (بدين
جهت) او را شنوا و بينا قرار داديم
ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد)
يا ناسپاس
و راهنمایان و کمکهای بسیار، هم در دورن جانش، و هم در بیرون،
برایش فراهم نمود تا دستش را بگیرند و او را بالا ببرند:
مرحوم کلینی از امام كاظم (علیه السلام) نقل میکند كه فرمود:ان
للَّه على الناس حجتين حجة ظاهرة و حجة باطنة فاما الظاهرة فالرسل و الانبياء و الأئمة
و اما الباطنة فالعقول (خداوند بر مردم دو حجت دارد: حجت آشكار و حجت پنهان؛ حجت آشكار،
رسولان و انبياء و امامانند، و حجت پنهان، عقول و افكارند. (7)
آری، حکمت الهی ایجاب که این موجود خاکی، دلی رحمانی پیدا کند
و با استفاده از ابزار شناخت حق و باطل، راه را از بیراهه تشخیص دهد و استعدادهای درونش
را با تحمل رنج این راه، یکی یکی شکوفا نماید و با گذر از شاهراه عبودیت و فراغت از
این آزمون بزرگ، به سر منزل مقصود و کمال و سعادت نهایی برسد.
پی نوشت:
1. انعام: 6
/149.
2. «ثُمَّ خَلَقْنَا
النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً
فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ
أَحْسَنُ الْخالِقينَ»(مؤمنون: 23 /14). سپس نطفه را بصورت علقه [خون بسته]، و علقه
را بصورت مضغه [چيزى شبيه گوشت جويده شده]، و مضغه را بصورت استخوانهايى در آورديم
و بر استخوانها گوشت پوشانديم سپس آن را آفرينش تازهاى داديم پس بزرگ است خدايى كه
بهترين آفرينندگان است!
3. ص: 38 /72.
4. همان.
5. تین: 95 /4تا6.
6. انسان: 76 /2و3.
7. مکارم، ناصر و
همکاران، تفسير نمونه، ج 6، ص 25.