تألیفی از رضا مرادی غیاث آبادی
به گزارش شاهنامه فردوسی، انوشیروان عادل بجز نسلکشی مزدکیان به قتلعامهای دیگری نیز دست یازید که از آن جمله است قتلعام بلوچیان و گیلانیان و سپس غارت اموال آنان و سوزاندن خانههایشان.
فردوسی درد و رنج مردم و قتلعام گروهی زن و مرد و کودک را به دست لشکریان ساسانی انوشیروان با شیواترین سرودهها بیان کرده است: «ازیشان فراوان و اندک نماند، زن و مرد جنگى و کودک نماند».
او همچنین آورده است که گستردگی نسلکشی بلوچها به اندازهای بوده که یک نفر بلوچ و حتی یک نفر چوپان بلوچ در هیچ کجا به دیده نمیآمد: «ببود ایمن از رنج ایشان جهان، بلوچى نماند آشکار و نِهان/ شبان هم نبودى پس گوسپند، به هامون و بر تیغ کوه بلند».
به گزارش شاهنامه فردوسی، انوشیروان عادل پس از سرکوب بلوچها به سوی گیلان حرکت کرد و سکونتگاههای گیلانیان را با بیرحمی به زنان و اطفال در آتش سوزاند و غارت کرد و قیام آنان را چنان به خاک و خون کشید که: «چنان بُد ز کشته همه کوه و دشت، که خون در همه روى کشور بگشت/ ز بس کشتن و غارت و سوختن، خروش آمد و ناله مرد و زن/ ببستند یکسر همه دست خویش، زنان از پس و کودک خُرد پیش.
حال پرسش اینجاست: عدل انوشیروان دروغ است یا روایت فردوسی؟
یا اینکه مفهوم عدل همین است؟
به گزارش شاهنامه فردوسی، انوشیروان عادل بجز نسلکشی مزدکیان به قتلعامهای دیگری نیز دست یازید که از آن جمله است قتلعام بلوچیان و گیلانیان و سپس غارت اموال آنان و سوزاندن خانههایشان.
فردوسی درد و رنج مردم و قتلعام گروهی زن و مرد و کودک را به دست لشکریان ساسانی انوشیروان با شیواترین سرودهها بیان کرده است: «ازیشان فراوان و اندک نماند، زن و مرد جنگى و کودک نماند».
او همچنین آورده است که گستردگی نسلکشی بلوچها به اندازهای بوده که یک نفر بلوچ و حتی یک نفر چوپان بلوچ در هیچ کجا به دیده نمیآمد: «ببود ایمن از رنج ایشان جهان، بلوچى نماند آشکار و نِهان/ شبان هم نبودى پس گوسپند، به هامون و بر تیغ کوه بلند».
به گزارش شاهنامه فردوسی، انوشیروان عادل پس از سرکوب بلوچها به سوی گیلان حرکت کرد و سکونتگاههای گیلانیان را با بیرحمی به زنان و اطفال در آتش سوزاند و غارت کرد و قیام آنان را چنان به خاک و خون کشید که: «چنان بُد ز کشته همه کوه و دشت، که خون در همه روى کشور بگشت/ ز بس کشتن و غارت و سوختن، خروش آمد و ناله مرد و زن/ ببستند یکسر همه دست خویش، زنان از پس و کودک خُرد پیش.
حال پرسش اینجاست: عدل انوشیروان دروغ است یا روایت فردوسی؟
یا اینکه مفهوم عدل همین است؟
برای
آگاهی بیشتر و متن کامل گزارش فردوسی بنگرید به: شاهنامه فردوسی، بکوشش
جلال خالقی مطلق و ابوالفضل خطیبی، دفتر هفتم، بخش پادشاهی نوشینروان،
تهران، ۱۳۸۶، صفحه ۱۱۸ و ۱۱۹٫