۱۳۹۴ شهریور ۲۸, شنبه

مسلمان شدن به خاطر بهشت و حوری و غلمان



سوال:
با توجه به اینکه آنچه که پسندیده و ارزشمند است، این است که انسان بدون هیچ گونه چشم داشتی، و صرفا از سر احساس وظیفه انسانی در مسیر درست گام بردارد، نه از روی طمع مزد و پاداش؛ پس چرا قرآن کریم به طور مکرر به حوری و شراب و میوه و رودخانه و درختان سرسبز وعده داده است؟

پاسخ:
در این که شایسته است که همه انسان ها بدون چشم داشت و از روی احساس وظیفه در مسیر درست، و بندگی خدا گام بردارند شکی نیست و حرف شما در این خصوص کاملا متین است، اما باید دقت بفرمایید که انسان ها دارای درجات مختلفی از فهم و معرفت هستند و این موجب می شود که اصل بندگی و انسانیت نیز دارای مراتبی باشد، امام علی(ع) در روایتی می‌فرمایند:

«إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَار»(1)
ترجمه: گروهى خدا را از روى ميل به ثواب عبادت كردند و اين عبادت تاجران است. و گروهى از ترس كيفر عبادت كردند و اين عبادت‏ بردگان‏ است، و گروهى به خاطر سپاسگزارى عبادت كردند و اين عبادت آزادگان است‏.

روشن است که عبادت هر سه مقبول است، چون هیچکدام از روی ریاء و رضایت مخلوق خدا را عبادت نکرده اند، اما همین عبادت کردنشان مراتبی دارد.
اگر چه خداوند در گام اول به دنبال این است که انسان ها از روی احساس وظیفه این مسیر را بپیمایند، نه منافع دنیوی، و نه حتی از روی طمع بهشت و ترس جهنم، همان طور که در تمجید از امام علی(ع) در لیلة المبیت به خاطر جانفشانی و خوابیدن در بستر پیامبر(ص)، می فرماید:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد» (2)
ترجمه: و بعضى از مردم جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى‏فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.

یعنی نیت امام علی(ع) در گذشتن از جان خویش فقط رضایت الهی بوده، نه طمع بهشت و ترس از جهنم.
اما خب طبیعتا غالب انسان ها در این سطح از معرفت نبوده و رضایت الهی در نگاهشان چنین جایگاه رفیعی ندارد، بلکه عمدتا اهل معامله هستند و همواره به دنبال این هستند که با گذشتن از چیزی، چیز بهتری به دست آورند، از طرفی آنچه که حکمت اقتضاء می کند جذب حداکثری است، یعنی موجود حکیم همواره به دنبال این است که همه انسان ها را با ابزار متناسب با فهم و درکشان از مسیر ضلالت بازداشته و به مسیر هدایت فرا بخواند، اما یقینا جایگاه کسانی که بدون طمع بهشت و ترس جهنم و به خاطر رضایت الهی در این مسیر گام برداشته اند، جایگاه ویژه ای است:

«وَ مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَها ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصير» (3)
ترجمه: و كسانى كه اموال خود را براى خشنودى خدا، و تثبيت روح خود، انفاق مى‏كنند، همچون باغى است كه در نقطه بلندى باشد،(و از هواى آزاد و نور آفتاب، به حد كافى بهره گيرد) و بارانهاى درشت به آن برسد، و ميوه خود را دو چندان دهد و خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد، بيناست‏.

و نیز می فرماید:
«لا خَيْرَ في‏ كَثيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتيهِ أَجْراً عَظيما»(4)
ترجمه: در بسيارى از سخنانِ درِگوشى (و جلسات محرمانه) آنها، خير و سودى نيست مگر كسى كه امر به كمك به ديگران، يا كار نيك، يا اصلاح در ميان مردم كند و هر كس براى خشنودى پروردگار چنين كند، پاداش عظیمی به او خواهيم داد.

با این اوصاف روشن می شود که نمی توان توقع داشت که خداوند انسان هایی که حاضر نیستند بدون چشم داشت و تنها برای رضایت او عبادت کنند را رها کند، بلکه می بایست آنها را نیز با ابزاری به سمت خویش فرا می خواند. خصوصا با توجه به این که این دسته از انسان ها اکثریت را تشکیل می دهند، لذا همین امر موجب شده است که به تناسب کثرت مخاطب، تعداد این دسته از آیات نیز افزایش یابد، و ضرورت این کثرت تشویق و تنذیر زمانی روشن می شود که می بینیم علی رغم این حجم کثیر از آیات تشویقی به برترین پاداش ها و تنذیر نسبت به بدترین مجازات ها هنوز نیز غالب مردم دنیا را بر آخرت ترجیح می دهند و به فرمایش قرآن کریم:

«أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُون‏»؛ اکثر آنها نمی فهمند.(5)
«أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُون‏»؛ اکثر آنها نمی دانند.(6)

پس نمی توان از کسانی که با دیدن این همه آیه عذاب نترسیده و در این همه آیه پاداش طمع نمی کنند، توقع داشت که بدون این آیات ایمان آورده و از روی احساس وظیفه انسانیت خویش را حفظ کنند.
یا از خداوند توقع داشت که نسبت به بندگانی که در مراتب پایین تر معرفتی قرار دارند بی تفاوت باشد؟ یا همان توقعی که از علی(ع) دارد را از آنها داشته باشد؟ آیا منطقی است که توقع داشت خداوند نسبت به بت پرستی که تازه مسلمان شده یا هنوز مسلمان نشده، از همان ابتدا بگوید وظیفه شما این است و فقط باید از روی وظیفه مرا پرستش کنید و خوب باشید، هیچ مزد و جزایی هم در کار نیست! به نظر شما چنین توقعی به جا است؟ به نظر شما چنین دعوتی موجب جذب طرف به سمت هدایت می شود یا دفع او؟

نتیجه گیری
انسان ها از نظر معرفت و بینش در مراتب مختلفی هستند، طبیعتا باید روش دعوت آنها به مسیر انسانیت و سعادت نیز متفاوت باشد، پس اگرچه شایسته تر این است که انسان بدون چشم داشت و از روی وظیفه در این مسیر گام بردارد اما اگر کسی در این سطح از معرفت نبود اشکالی ندارد که ابتدا با وعده و وعید او را وارد این مسیر کرد و سپس رشد داد، چرا که پیمودن این مسیر از روی ترس یا شوق بهتر از رویگردانی از آن است.

_____________________________

1. شريف الرضى، محمد بن حسين‏، نهج البلاغه(صبحی صالح)، کلمات قصار، شماره237.
2. بقره:2/207.
3. بقره:2/265.
4. نساء:4/114.
5. مائده:5/103.
6. انعام:6/37.