۱۳۹۳ آبان ۱۳, سه‌شنبه

چرا باید خدا را بشناسیم و اثبات کنیم؟










در اینکه چه نیازی به اثبات خدا داریم گفتنی است: اثبات وجود خدا اگر چه از بدیهیات است اما به دو منظور و از دو جهت امری ضروری است:

اول) ضرورت فردی: بدون شک، تنها راه سعادت انسان، در شناخت خالق و عبودیت و بندگی آن خلاصه می شود و هر راه دیگری جز آن، به هلاکت و گمراهی منتهی می گردد.

پس بر هر انسانی واجب است که حقیقت و اصل خود را شناخته و در وصول به آن از هیچ تلاشی فروگذار نکند، زیرا که ضرورت آن به حکم عقل نیز ثابت است. (ضرورت فردی شناخت خدا)

وانگهی انسان اگر به وجود خدای هستی بخش، با همه صفات جمالی و جلالی اش پی برده و به حقیقت آن، ایمان بیاورد مهم ترین گام زندگی اش را برداشته و آنجاست که در حقیقت، گمشده حقیقی اش را با ندای دل انگیز فطرت پاک خدادادی یافته.

شناخت خدا و اثبات وجود خدا، اگر چه ضروری و لازم است اما شرط کافی نیست، باید گامی بلندتر از این مرحله؛ یعنی مبدأ معرفت به جلو برداشت، گامی تا انتقال این شناخت و اثبات وجودی به مرحلۀ قلبی، باید وجود خدا و حضورش را با تک تک سلول های روح و روان و جان، احساس کرد.

همانگونه که وقتی از آن پیره زن بافنده در حالیکه با چرخ ریسندگی اش مشغول کار بود پرسیدند، آیا خدا وجود دارد، بی درنگ و از نهاد فطرت پاکش، گفت: این چرخ کوچک و بی ارزش نیاز به خالق و گرداننده دارد، چگونه می شود که این عالم هستی با اینهمه پیدا و ناپیدایش نیاز به خالق و گرداننده نداشته باشد.

این یک مرحله و سطحی از معرفت و شناخت و ایمان است...

و در سطح و مرحله ای بالاتر، وقتی از امیر مؤمنان علی (ع) می پرسند: آیا خدایت را دیده ای؟

حضرت با اعتقاد راسخ و با تمام سلول های وجودش پاسخ می دهد؟ خدائی را که ندیده ام نمی پرستم. اما خدا را نه با چشم دیده گان که با چشم دل می توان دید.

باری ...

به اعتراف همۀ انبیاء الهی و اهل معرفت؛ مشکل عمدۀ بشر و عمدۀ مشکلات بشری از خدانشناسی ناشی می شود.

بطوریکه همۀ معارف الهی مورد نیاز بشر، نهان و آشکار در عالم هستی، در دو مطلب (مبدأ و معاد) خلاصه می شود.

اگر انسان به حقیقت مبدأ که همان خدای هستی بخش است (خالق کل شیء) پی ببرد، بی شک، حقیقت معاد نیز برایش روشن می گردد. و به سمتی می رود که به اصل خویش بازگردد.

در این میان راه رسیدن به اصل و مبدأ خویش که خداوند عالم است(انا لله و انا الیه راجعون) را نیز در اطاعت از نسخه های هدایت بخش (بایدها و نبایدها) که همان راه انبیاء الهی و مقصد سعادت بخش بشری است می داند. و به همۀ آنها بدون هیچ چون و چرائی تن می دهد.

دوم) ضرورت اجتماعی: اثبات وجود خدا (از راه عقل و نقل)، برای دفاع و احتجاج در برابر منکران و الحادگران و شبهه گران راه دین، برای گروهی از خواص، امری ضروری است.

و صد البته روشنگری و نورانیت و معرفت بخشی به دوستان و همراهان نیز، تکلیف و وظیفۀ ما را در اثبات وجود خدا و تقویت شناخت و ایمان به او؛ دو صد چندان می کند.

که البته جای تفصیل بیشتری دارد، اما به جهت پرهیز از طولانی شدن از آن پرهیز می کنم.