پرسش:
سلام
آیه 125 سوره انعام (فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلم
و ...) و آیات مشابه این آیه را چگونه می توان با اختیار انسان توضیح داد؟
آیا این آیات اختیار انسان را نفی نمی کند؟
پاسخ:
ابتدا يك مقدمه از بيانات استاد جوادي آملي در خصوص شرح صدر
خدمتتان بيان مي كنم :
"شرح صدر عبارت از باز شدن سينه است منظور
از اين سينه همان قلب حقيقي است كه انسانيت انسان است نه اين سينهاي كه چه كافر، چه
مؤمن هر دو داراي آن هستند و نه قلبي كه مؤمن و كافر هر دو داراي آن هستند كه مركز
پالايش خون است قلب، فؤاد و مانند آن همان روح انساني و حقيقت انساني است.
اين [ قلب ]گاهي در مسايل خير باز است، گاهي در مسايل شر باز
است
شرح صدر يعني قلب باز، اين قلب به وسيله آن مظروف باز ميشود
با ظرفهاي ديگر فرق ميكند هر ظرفي از ظروف عالَم طبيعت به وسيله مظروف بسته ميشود
يعني هر اندازه كه مظروف به ظرف داده شد از ظرفيتِ ظرف ميكاهد اگر يك ظرفي ظرفيت ده
ليتر آب داشت شما وقتي پنج ليتر آب در اين ظرف ريختيد به مقدار پنج ليتر ظرفيت او بسته
شد ديگر اين ظرف ظرفيت ده ليتر را ندارد ظرفيت پنج ليتر را دارد كه خالي است اين خاصيت
ظرف و مظروف طبيعي است.
اما ظرف و مظروف ماوراي طبيعي نسبتشان به عكس است يعني وقتي
مظروف وارد ظرف ميشود ظرف را توسعه ميدهد نه تضعيف كند حالا مظروف از هر سنخي باشد
مظروف وقتي وارد ظرف شد اين ظرف را كم كم توسعه ميدهد اين از بيانات نوراني است كه
در بخش پاياني نهجالبلاغه از اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) به عنوان تجرّد روح و تجرّد
نفس ذكر شده است حضرت در آن سخن نوراني ميفرمايد: «كُلُّ وِعَاءٍ يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ
فِيهِ إِلاَّ وِعَاءَ الْعِلْمِ، فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ» هر ظرفي از ظروف عالَم طبيعت
با آمدن مظروف ظرفيتش كم ميشود مگر ظرف دانش كه هر اندازه انسان علم به قلب بدهد اين
قلب براي درك معارف برتر و علوم بيشتر آمادهتر ميشود."(1)
"وقتي يك مطلب علمي وارد صحنهٴ نفس شد اين روح را، اين
صدر و قلب و فؤاد را شرحه شرحه ميكند و روح قبل از ورود مطالب به منزله متن است، مطالب
كه وارد صحنه دل ميشود به منزله شرح اين روح است اين روح را شرحه شرحه ميكند، تشريح
ميكند، باز ميكند تا ظرفيتش براي مطالب بيشتر آمادهتر باشد، اگر اين روح معارفِ
حقّه در او وارد شد اين مشروح ميشود چنين شخصي داراي شرح صدر است براي معارف حقّه،
اما نسبت به مطالب باطل و گناه بسته است انسان احساس انزجار ميكند و اگر به عكس مطالبي
كه وارد صحنه روح شد مطالب ضلالت و غوايت و انحرافي بود روح را در بخشهاي انحرافي شرحه
شرحه ميكند، مشروح ميكند، باز ميكند نسبت به مطالب معنوي و حقيقي بسته است احساس
انزجار ميكند.
هر دو گروه مشروحالصدرند خواه علوم باطل، خواه علوم حق اين
قلب را باز ميكنند منتها علوم حق در بخش عقل و وحي قلب را باز ميكند، علوم باطل در
بخش وهم و خيال باز ميكند گناهان هم همين طور است، اعمال هم همين طور است، آثار عمل
هم در روح چنين اثري دارد ظهوري دارد.
فرمود: ﴿فمَن يُرِدِ اللّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ
لِلْإِسْلاَمِ﴾ روايات فراواني در تفسير برهان ذيل همين اين آيه آمده است كه ائمه(عليهم
السلام) شرح صدر مسلمان و مؤمن را به عنوان نور و نكته نوراني ذكر كردند كه يك نكته
روشني در قلب انسان پديد ميآيد، بعد مسامع قلب و عيون قلب باز ميشود يعني گوشِ دل
و چشم دل براي شنيدن و ديدن مطالب الهي باز ميشود."(2)
اين مقدمه را از بيانات استاد جوادي آملي بدين دليل براي شما
بيان كردم كه مشخص بشود شرح صدري كه در آيه مورد سوالتان مطرح شده ، به چه معناست
.
و اما پاسخ اصلي :
"اينجا اراده را در هر دو حال به ذات اقدس
الهي اسناد داد فرمود ... عدهاي مشروحالصدر اسلاماند، عدهاي مشروحالصدر كفرند
و شرح صدر هر دو هم به دست خداست اما يكي به عنوان پاداش، يكي هم به عنوان كيفر فرمود:
﴿فَمَن يُرِدِ اللّهُ أَن يَهْدِيَهُ﴾ هر كه را خدا بخواهد هدايت كند خداوند با ارادهٴ
تشريعي خواسته است كه همگان هدايت بشوند در اوايل سورهٴ مباركهٴ «مائده» [آمده است]
خداوند اين احكام را نازل كرده است ﴿يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ﴾ ﴿يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ
الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ﴾ و مانند آن يا دربارهٴ هدف نزول قرآن فرمود:
﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُديً لِلنَّاسِ﴾ همهٴ اين ره
آوردهاي عام را براي هدايت مردم به نحو عموم ياد ميكند پس هيچ كس را ذات اقدس الهي
با آن ارادهٴ بدئي و اولي نميخواهد گمراه بشوند همگان را [ مي خواهد] كه به طرف حق
حركت كنند.
اين ارادهٴ الهي هم به صورت دعوت است، هم به صورت امر است ولي
به صورت اجبار نيست لكن در بخش پاياني راهِ مؤمنان ، اين ارادهٴ الهي به صورت هدايت
تكويني ظهور ميكند يعني شما چهار امر را كه بررسي ميكنيد ميبينيد كه سه امر ممكن
است يك امر مستحيل [ محال است ].
اراده حقتعالي براي هدايت مردم گاهي به صورت دعوت به خير است،
ترغيب است، وعده است، بشارت است، تشويق است و مانند آن گاهي بالاتر از آن به صورت امر
است كه اگر كسي امتثال نكند كيفر ميبيند اينها حق است و در قرآن و سنّت نمونههايش
فراوانند.
سومي اينكه جبر باشد اختيار را از انسان بگيرد چون جبر كمال
نيست و ... هرگز ذات اقدس الهي براساس جبر اراده هدايت كسي را نخواهد داشت.
قسم چهارم اين است كه به عنوان هدايت پاداشي قلب انسان را نوراني
ميكند تكويناً ،كه چنين انساني به خوبي و به آساني به طرف درك معارف و عمل به احكام
و آشنايي به حِكم [ حكمتها]حركت ميكند خيلي براي او سهل است كه ﴿فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَي﴾
خيلي به آساني شب ...خيلي به او سخت نميگذرد اين فيضِ خاصّ تكويني البته نصيب هر كس
نخواهد شد اين مسبوق به آن است كه مراحل دعوت را انسان با طوع و رغبت اجابت كند، مراحل
امر را با طوع و رغبت امتثال كند[ اطاعت كند ] در آزمون الهي سرافراز به در آيد آنگاه
مشمول مهر خاصّ خدا باشد كه ميفرمايد: ﴿فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَي﴾."(3)
"دربارهٴ تبهكاران يك ارادهٴ عمومي دارد
فرمود: ﴿هُديً لِلنَّاسِ﴾ اما دعوت به شرّ مستحيل است [ محال است]از خدا، امر به شرّ
مستحيل است چه اينكه اجبار به شرّ هم متسحيل است، اما آن امر چهارمي كه گرايش به طرف
شرور باشد آن را گاهي به عنوان كيفر انجام ميدهد، اما اين
گرايش به طرف شرّ به اين معنا نيست كه خداوند چيزي را به عنوان يك امر وجودي در قلب
اين كسي كه مشروحالصدر بالكفر است افاضه كرده است بلكه بازگشتش به عدم ملكه است يعني
لطف خاص خود را خدا از او گرفت و او را به حال خود رها كرد وقتي انسان به حال
خود رها بشود هم ... نفس امّاره او را به دام خود ميكشد، هم شهوت و غضب ابزار بدياند،
هم شيطان بيرون، اگر كسي به حال خود رها شد اينچنين به سَمت شر علاقه پيدا ميكند.
مؤمنين وقتي ترغيب الهي را شنيدند، دعوت الهي را شنيدند گفتند
لبيك، امر الهي را شنيدند امتثال كردند گفتند: ﴿أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَي آمَنَّا
بِهِ﴾ يا ﴿رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِياً يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا
بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا﴾ ... مناديان الهي وقتي دعوت به ايمان بكنند اينها ميگويند
لبيك، هاديان الهي وقتي امر به خير ميكنند ميگويند لبيك، حرفشان اين است ﴿أَنَّا
لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَي آمَنَّا بِهِ﴾[ و ما چون هدايت را شنيديم بدان گرويديم]
نظير آنچه كه در آيهٴ سيزده سورهٴ مباركهٴ «جن» از آنها نقل كردند ﴿أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا
الْهُدَي آمَنَّا بِهِ﴾ و در بخش پاياني سورهٴ مباركهٴ «آلعمران» از مؤمنين شبزندهدار
اين آيات را نقل كرده است كه آيهٴ 193 سورهٴ مباركهٴ «آلعمران» اين است ﴿رَبَّنَا
إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِياً يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا﴾[
پروردگارا ما شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرا مى خواند كه به پروردگار خود ايمان آوريد
پس ايمان آورديم].
اينها كسانياند كه دعوت را اجابت ميكنند، امر را
امتثال ميكنند وقتي اينچنين شد هدايت الهي را پذيرفتند آنگاه خداوند به عنوان پاداش
هم اينها را در صراط مستقيم حفظ ميكند كه تثبيت قدم است، هم در مرحلهٴ بقا هدايتي
روي هدايت اينها ميافزايد و هم قلب اينها را گرايش خاص ميدهد براي درك معارف برتر
و احكام بيشتر."(4)
پی نوشت:
(1)- ر.ك: بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء
، ذيل آيه 125 سوره مباركه اعراف
(2)- همان
(3)- همان
(4)- با اندكي تلخيص و تصرف ، همان