۱۳۹۳ دی ۲, سه‌شنبه

آیا امامان از نور خلق شدند؟






با سلام و عرض ادب

1- مراد از «خلقت نوري»، «تمثل نوري مجرد» آن بزرگواران است که خود مرحله ای از خلقت است.
کلینی با سند متّصل خود از جابر بن يزيد روايت مى‏كند كه حضرت أبو جعفر امام محمّد باقر عليه السّلام به وى گفتند:« يَا جَابِرُ! إنَّ اللَهَ أَوَّلُ مَا خَلَقَ، خَلَقَ مُحَمَّدًا صَلَّى اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ عِتْرَتَهُ الْهُدَاةَ الْمُهْتَدِينَ. فَكَانُوا أَشْبَاحَ نُورٍ بَيْنَ يَدَىِ اللَهِ!
قُلْتُ: وَ مَا الاشْبَاحُ؟!
قَالَ: ظِلُّ النُّورِ، أَبْدَانٌ نُورَانِيَّةٌ بِلَا أَرْوَاحٍ. وَ كَانَ مُؤَيَّدًا بِرُوحٍ وَاحِدَةٍ وَ هِىَ رُوحُ الْقُدُسِ. فَبِهِ كَانَ يَعْبُدُ اللَهَ وَ عِتْرَتُهُ..؛[1]

اى جابر! خداوند اوّلين مخلوقى را كه آفريد، محمّد صلّى الله عليه و آله و عترتش را آفريد، كه جميعشان هدايت كننده و هدايت شده مى‏باشند. و لهذا آنان اشباح نور بودند در برابر خداوند من گفتم: مراد از اشباح چه مى‏باشد؟!
فرمود: سايه نور، بدنهاى نورانى بدون ارواح. و مؤيَّد بودند فقط به يك روح كه آن روح القُدُس بوده است. پس بوسيله آن سايه نور (بدن نورانى) پيغمبر و عترت او خدا را عبادت مى‏نمودند».

2 - خداوند متعال خود را نور آسمانها و زمین معرفی نموده حال آیا خدا جسم دارد؟
«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض».

3- روایات خلقت نوری چند مورد نیست که احتمال کذب در مورد آنها صادق باشد.همچنین هر چه را که ما نفهمیدیم دلیل بر انکار آن نمی باشد. علاوه بر اینکه ظهور آیات اخذ میثاق از عموم انسانها و اخذ میثاق غلیظ مربوط به عالمی غیر از عالم ماده است.

4- اختلاف در روایات ممکن است به خاطر اختلاف در مقام بیان باشد.

5- در برخی از تعابیر روایات نور جملاتی همچون «نور فاطمه من نورنا؛ نور پیامبر و علی علیهما السلام»و...دیده می شود، این تعابیر ظاهرا مربوط به خلقت نوری نیست، بلکه مربوط به «نور ولایت و یا مقام والای نورانیت؛ که همان ولایت کلیّه الهیه است» می باشد.

6- در پاره ای از روایات نور خلقت ارواح همۀ انسانها مشاهده می شود:«اني خلقتک و خلقت عليا و فاطمه و الحسن و الحسين من شبح نور، ثم عرضت ولايتهم علي الملائکه و سائر خلقي و هم ارواح، فمن قبلها کان عندي من المقربين، و من جحدها کان عندي من الکافرين؛[2]تحقيقا من، تو و علي و فاطمه و حسن و حسين را از شبح و سايه نور خلق کردم،سپس ولايت ايشان را بر ملائکه و ساير مخلوقاتم، در حالي که روح بودند، عرضه داشتم. پس هر کس ولايت ايشان را پذيرفت، نزد من از مقربين محسوب گرديد، و هر کس انکارشان کرد، از کافرين».

7- این که خداوند به پیامبرش صلی الله علیه و آله می فرماید که بگوید« انا بشر مثلکم» این مثلیت ظاهری در عالم ملک است که فرستاده خدا باید از جنس آنها باشد نه از جنس دیگری البته باتفاوت اینکه«یوحی الی».
موفق باشید

[1].. اصول كافى» ج 1، كتاب الحجّة، باب مولد النّبىّ صلّى الله عليه و ءَاله و وفاته، ص 442، حديث دهم‏.

[2].بحار الانوار، ج 26، ص 307، روايت 71.


پاسخی دیگر:

ين مطلب از جمله معارف بلند و سنگینی است که گره گشایی آن در مکتب عرفان و علوم دقیق عقلی می باشد و قبل از پرداختن مختصر به این مطلب، نکته ای را متذکر می شویم و آن اینکه:

اولاً مسلم است كه عقل بشري توان دستيابي به همه اسرار و حقايق عالم هستي را ندارد، گواه آن، ناتواني بشر در كشف همه اسرار و رموز همين عالم مادي است تا چه رسد به اسرار عوالم معنوي، بعلاوه اختلافات رايج بين انديشه ها و علوم بشري در حوزه هاي مختلف، نيز مويد همين مطلب است.

ثانياً قرار نیست كه قرآن، بعنوان منبع وحي الهي همه مطالب و جزئیات را به صورت ظاهر و واضح بیان نماید.

چنانكه قرآن می گوید: نماز بخوانید، زکوه بدهید، خمس بپردازید، اما اینکه نماز چند رکعت است، چند رکوع و چند سجده دارد، سلام و تشهد و قیام و دیگر اجزاء و مقدمات آن کدام هستند، در چند وعده بخوانید، یا زکوه به چه چیزهایی تعلق می گیرد یا خمس چطور؟ دیگر به همه جزئیات نپرداخته است.

بعبارتي قرآن، امهات و اصول مورد نیاز بشر که از راههای دیگر(عقل و حس و علوم بشري) توان دسترسی بدان وجود ندارد و اگر به بعضی از آنان دسترسی دارد قرون متمادی باید طی شود تا بدان دست یابد، بیان نموده است یعنی معارفی را بیان نموده که یا برای بشر از طریق عقل و حس قابل دسترسی نیست یا اگر بعضی از آنان قابل دسترسی است، قرآن آن را سهل الوصول نموده است، اما این بیانات پیامبر عظیم الشأن اسلام (كه ماينطق عن الهوي*ان هو الا وحي يوحي) و امامان از اهل بیت (ع) او است که به نحو مبسوط و گسترده معارف الهی و بطول قرآنی را شرح و بیان می نمایند البته در حد فهم و عقول بشری و در حد طاقت و استعداد آنان.

از جمله این معارف بلند، اولین مخلوق است که این مخلوق اول چه بوده است؟ به دلایل خاص عقلی که در محل خود آمده است این مخلوق باید واحد باشد؟ و از ترکیب اجزاء مصون باشد. یعنی مادی نباشد و از جسمانی بودن و مادی بودن بدور باشد؟ اما این وجود مجرد از ماده و ترکیب که قهراً بزرگترین مخلوق می باشد کدام است؟

در روایات ما وارد شده است که:“اول ما خلق الله نوری”(1) یعنی پیامبر(ص) فرمود: اول چیزی که خداوند خلق کرد نور من بود یا“اول ما خلق الله روحي"(2) اول مخلوق حق تعالی روح من بود و در بعض روایات دیگر“اول ما خلق الله بالقلم"(3) آمده است و در بعض دیگر روایات فرمود:“اول ما خلق الله العقل(4)

حال درباره جمع بین این روایات می گوییم که اولین مخلوق حق تعالی از آن جهت که مجرد و بسیط است و از ماده و مادیات برهنه است، همانا عقل می باشد.

و از این لحاظ که منشأ صدور صور کلیه حقایق در لوح آفرینش می باشد، قلم بوده و به اعتبار اینکه روشنی آسمانها و زمین به تابش آن وجود بوده است، وجود حضرت ختمی مرتبت بوده است و از این جهت که مظهر و ظاهر کننده بوده است، نور آن حضرت می باشد.(5)

توضیح بیشتر اینکه موجوات عالم به حسب وجود دارای مراتبی هستند: 1. وجود عقلی 2. وجود مثالی 3. وجود ملکی.

1. وجود عقلی آن وجودی است که نه ماده و نه شکل دارد و عقل محض است.
2. وجود مثالی وجودی است که اصطلاحاً بدان وجود مثالی و برزخی هم می گویند که ماده ندارد اما شکل و هیئت دارد.
3. وجود ملکی همان وجود طبیعی و مادی است که هم شکل و هم ماده دارد.

باید عرض شود که ممکن است وجود عقلی یا مثالی یک شیء بر وجود ملکی و طبیعی آن مقدم باشد و بنابراین در بعض روایات آمده است که: وجود نازنین پیامبر و ائمه هدی و پنج تن آل عباء قبل از خلقت زمین و آسمان در ظل عرش بسان نور موجود بوده است و می درخشیدند.(6)

در اینجا متوجه می شویم که آن وجود عقلی و یا ملکوتی غیر از این وجود مادی و طبیعی می باشد.

ائمه از نظر رتبی مقامشان مقدم بر مخلوقات دیگر است، اما از نظر زمانی آنها با وجود تدریجی و مادی خود در همان حیات طبیعی و مادی خود زندگی می کرده اند که در تاریخ مضبوط است. به عبارت دیگر هر موجودی یک جنبه ملکوتی که همان جنبه باطنی عالم است، دارد و آن وجود دفعی و جمعی و از جانب خدا بودن اوست و یک جنبه ملکی و طبیعی، که ظاهر عالم است و آن وجودی است تدریجی و پخشی و به جانب خلق و عالم ماده .

آنچه که دفعی، ثابت و لا یتغییر است همان جنبه ملکوتی است و آنچه که تدریجی و در عمود زمان و مکان می گنجد همان وجود طبیعی است.

حضرت امام خمینی (قدس سره) در این باره گفته است: بدان که برای اهل بیت عصمت و طهارت ـ علیهم السلام ـ مقامات شامخه روحانیه ای است در سیر معنوی الی الله که ادراک آن علماً نیز از طاقت بشر خارج و فوق عقول ارباب عقول و شهود اصحاب عرفان است، چنانچه از احادیث شریفه ظاهر شود که در مقام روحانیت با رسول اکرم (ص) شرکت دارند و انوار مطهره آنها قبل از خلقت عوالم مخلوق، و اشتغال به تسبیح و تحمید ذات مقدس داشتند. (7)

پاورقي______________________________________ ____________
1) بحارالأنوار، ج1،ص97، باب 2 (حقیقة العقل )
2) بحارالأنوار، ج 54، ص309، تکملة.
3) بحارالأنوار، ج 54، ص313، فائدة جلیلة.
4) بحارالأنوار، ج1، ص97، باب 2 (حقیقة العقل‏).
5) المشاعر ملاصدرا، ص ،202 با ترجمه و شرح میرزا عماد الدوله و همچنین برای توضیح بیشتر به شرح اصول کافی، مرحوم ملاصدرا، ص 8 تا 12 رجوع نمائید.
6) بحارالأنوار، ج57،ص 78و58و ... برای توضیح بیشتر رجوع شود به کتاب لولا فاطمه ، آیت الله گرامی ص68.
7) چهل حدیث، چاپ مرکز فرهنگی رجاء، ص 462، 1368، بنقل از پايگاه حوزه نت با كمي تغيير و تصرف.