۱۳۹۳ دی ۲, سه‌شنبه

چرا به حضرت محمد (ص) ایمان آوردید؟ آیا دلایل شما برای غیر مسلمانی حق جو قانع کننده است؟








پرسش1:
چرا به حضرت محمد (ص) ایمان آوردید؟ آیا دلایل شما برای غیر مسلمانی حق جو قانع کننده است؟

پاسخ:
با سلام و درود
در این زمینه چند نکته عرض می شود:


1. در این که برای مسلمان زاده، زمینه شناخت اسلام و نیز امکانات و شرائط رسیدن او به این اعتقادات راستین، بیش از دیگران فراهم است، شکی نیست؛ ولی به همان نسبت هم خداوند از او انتظار بیشتری دارد.

2. زاده شدن در یک خانواده مسلمان، و تربیت و رشد یافتن با اعتقادات اسلامی، زمینه قبول و پذیرش را فراهم می کند، زمینه ای که در غیر مسلمان نیست و او باید در این خصوص تلاش بیشتری نماید.
کما این که زمینه قبول و پذیرش غیر مسلمان، نسبت به اعتقاداتی که بر آن ها تربیت و رشد یافته است، بیش از دیگران است.

3. یک مسلمان زاده با فراهم بودن چنین زمینه ای و نیز با تعلیمات دوران کودکی و جوانی، و با اعتماد بر گفته عالمان و دانشمندان، و نیز با اعتماد بر انتخاب معتمدین و بزرگان، به مجموعه ای از اعتقادات دینی می رسد.

4. یک مسلمان زاده، علاوه بر فراهم بودن زمینه آشنایی، بودنش در محیط اسلامی و رفت و آمد با متدینین نیز بر پایبندی و استواری او بر عقائدش به او کمک می کند.

5. البته اگر مسلمان زاده به دنبال اثبات و محکم نمودن اعتقادات صحیح دینی اش بر نیاید، می تواند در آینده تحت تاثیر القای شبهات غیر دینی قرار بگیرد و آسیب ببیند.

6. مسلمان زاده یا تازه مسلمان اگر اعتقاداتش را بر پایه تحقیق و استدلال بنا کرده است، از استواری و استحکام بیشتری برخوردار است، البته تازه مسلمان با توجه به احاطه و ارادت کمتری که به اعتقادات اسلامی دارد باید بیشتر مراقب حفظ اعتقاداتش باشد.

بنابر این: یک مسلمان زاده زمینه های زیادی برایش فراهم است تا به باروها و اعتقادات دینی اش برسد:

از طفولیت و کودکی، آشنا شدن با نام پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله
تربیت و رشد یافتن در محیط دینی و بر اساس آموزه های دینی (قرآنی و روایی)
امکان شنیدن و مطالعه سخنان بزرگان و عالمان دینی
اطمینان و اعتماد کردن بر انتخاب بزرگان و معتمدین
و ............

همه این ها زمینه خوبی است برای حصول ایمان و باور به اعتقادات دینی که یکی از آن ها هم باور و اعتقاد به رسالت و نبوت حضرت محمد صلی الله علیه وآله است.

هر کس در این شرائط بود ـ ولو غیر مسلمان ـ او نیز به این نساب از اعتقادات می رسید.


پرسش2:
به نظر نمی رسد ایمان حقیقی که در دل و جان آدمی ریشه دارد از طرف شرایط محیطی به فرد القا شود اگر چنین باشد چیزی که شما آن را ایمان به پیامبر میدانید چیزی جز ذهنیاتی بدون پایه عقلی که در ذهن فرد القا شده است نیست.
شما انتظار دارید ایمان من برپایه اعتماد بر بزرگان باشد این نوع اعتقادات همان چیزی نیست که در قرآن نهی شده؟ «وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا»﴿احزاب/۶۷

پاسخ:
محیط، جامعه، تربیت، توجه به انتخاب بزرگان و عالمان، و ... همگی زمینه ساز یک ایمان و باور است که بایستی با تحقیق و پژوهش، به صورت مستدل و استوار درآید.
لذا قرار نیست در این حد متوقف شود، تا بر آن خرده گرفته شود.
و اما آیه شریفه: «وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبيلاَ»؛ و مى‏گويند: پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت كرديم و ما را گمراه ساختند.(1)
با دقت در آیه، روشن می شود که هرگز نفرموده هر گونه پیروی و اعتماد به بزرگان، باطل است.
پیروی از آن بزرگی باطل است که عقائد و گفته هایش بر خلاف تعالیم قرآن و پیامبر صلی الله علیه وآله باشد؛ و نکته حرمت تبعیت از بزرگانی که آیه اشاره فرموده است، همین است که آن بزرگان راهی را توصیه می کردند که خلاف دستور قرآن و پیامبر بوده و لذا به ضلالت کشیده شده اند. در حالی که بنده از بزرگانی صحبت می کنم که همان تعالیم قرآن و پیامبر صلی الله علیه وآله را ترویج می کنند. و بین این دو تفاوت اساسی وجود دارد.


پرسش3:
تقلید در اصول دین جایز نیست؛ اعتقاد به نبوّت هم جزو اصول دین است؛ نتیجه: ایمان به پیامبر از روی تقلید جایز نیست؛ و شنیدن از بزرگان هم نمی تواند برای ایمان به پیامبر اکرم کافی باشد. بلکه هر کس باید با ادلّه محکم عقلی به اصول دین اعتقاد پیدا کند.

پاسخ:
تقلید در اعتقادیات صحیح نیست ولی مراجعه به عالمان برای تعلیم و نیز حصول اطمینان که تقلید محسوب نمی شود، یعنی صرف مراجعه ملاک نیست بلکه پس از مراجعه و مطالعه استدلال، حاصل شدن اطمینان که دیگر تقلید نیست.


پرسش4:
دلایل اثبات کننده نبوت را ارائه کنید، آیا با آوردن این دلایل من و حتی یک غیر مسلمان قانع می شود؟

پاسخ:
نیاز به بعثت پیامبران:
هدف از خلقت انسان، رسیدن به کمال است. رسیدن به کمال، ابزار شناخت می خواهد و گرچه با ابزار حس و عقل شناخت های متعارف حاصل می شوند ولی آن دو برای شناختن راه کمال و سعادت حقیقی در همه ابعاد، کافی نیستند.
مقتضای حکمت الهی اقتضاء می کند راه دیگری غیر از حس و عقل برای شناختن مسیر تکامل همه جانبه، در اختیار انسان قرار دهد، و آن همان راه وحی است که در اختیار انبیای الهی قرار داده شده است.
بنابر این، حکمت الهی اقتضاء می کند تا برای حرکت انسان در مسیر تکامل، افرادی را انتخاب نماید تا پیام آور بوده و به آن ها وحی شود تا از طریق آن ها انسان ها هدایت شوند.
نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله:
در ابتدا و با استناد به نقل های تاریخی، ثابت می شود شخصیتی به نام حضرت محمد صلی الله علیه وآله وجود داشته است.
اما در مورد پیامبر بودن ایشان:
1. پیامبر اکرم فردی صادق و راستگو بوده اند به گونه ای که چندین سال در میان مردم جزیرة العرب زندگی می کرده و معروف به «محمد امین» بوده است.

2. مردم برای هدایت شدن نیازمند پیامبری الهی هستند تا برای آن ها شریعت و دین الهی را ترسیم نماید.

3. از پیامبران الهی قبلی، وعده آمدن پیامبری داده شده و برای او نشانه هایی هم ذکر شده است، لذا در انتظار آمدن پیامبر الهی هستند.

4. این انتظار در حدی بوده که در جو آن زمان، سخن از رسالت پیامبری در منطقه مکه، سخن رایج اهل کتاب بوده و در تورات و انجیل، اشارات و نشانه هایی برای آن ذکر شده بوده است.

5.در این زمان حضرت محمد صلی الله علیه وآله که فرد راستگو و صادق و از پاک ترین انسان ها است ـ و همه هم به پاکی و صداقت او اعتراف دارند ـ مدعی می شود که برای نبوت و پیامبری از طرف خداوند انتخاب شده است.
6. ایشان برای اثبات صدق ادعای خویش معجزات متعددی اقامه می کنند و بزرگترین معجزه الهی ایشان، قرآن کریم است که هنوز اعجاز آن پا بر جا است.

7. با وجود سابقه درستکاری و صداقت ایشان که کسی احتمال دروغ در مورد ایشان نمی دهد، و با دیدن برخی معجزات، مردم به نبوت ایشان ایمان می آورند.

8. اگر چه ما در آن زمان حضور نداشته ایم ولی با این حساب، اگر بودیم ما نیز به ادعای نبوت ایشان ایمان می آوردیم.

9. اطمینان و اعتماد حداقل داشتن به راستگو بودن پیامبر در ادعای نبوت، با دیدن معجزات و اخبار غیبی و قرائن و شواهد، این اعتماد حداقل را به درصد بالایی از اطمینان می رساند.

10. ایمان دارای مراتب است و این گونه نیست که یکمرتبه تمامش حاصل شود لذا با قرار دادن همه این وقایع و قرائن و شواهد در کنار هم، این اعتماد و باور به نبوت ایشان حاصل می شود.

11. با حصول اعتماد و اطمینان به نبوت ایشان، ایمان به الهی بودن قرآن، اخبار غیبی و معاد و ولایت اهلبیت و ... نیز ثابت می شود.


پرسش5:
این دلیل مناسبی برای من که شبه جزیره عربستان 1400 سال پیش زندگی نمی کنم می باشد؟ شاید برای کسانی که ایشان را از نزدیک می شناختند دلیل خوبی باشد. البته شاید.

پاسخ:
قرار نیست حضور فیزیکی در شبه جزیره 1400 سال پیش داشته باشیم بلکه با مطالعه تاریخ و اخبار گذشتگان می توان از وقایع آن زمان مطلع شد.


پرسش6:
آیا برای این ادعا سندی از کتب غیر مسلمانان وجود دارد؟

پاسخ:
بله، در تورات و انجیل به پیامبر آخرالزمان اشاره شده است. مهمتر این که قرآن به این مطلب تصریح دارد:
«
الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَريقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»؛ كسانى كه كتاب آسمانى به آنان داده‏ايم، او [پيامبر] را همچون فرزندان خود مى‏شناسند (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه كتمان مى‏كنند!(2)
«
وَ إِذْ قالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يا بَني‏ إِسْرائيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتي‏ مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ»؛ و (به ياد آوريد) هنگامى را كه عيسى بن مريم گفت: اى بنى اسرائيل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى كه تصديق‏كننده كتابى كه قبل از من فرستاده شده [تورات‏] مى‏باشم، و بشارت‏دهنده به رسولى كه بعد از من مى‏آيد و نام او احمد است!(3)


پرسش7:
به نظر می رسد ملازمتی بین این دو (حکیم بودن خدا و ارسال وحی به پیامبران) وجود ندارد. چون اگر وجود داشت برای همه انسان ها صادق بود و این همه انسان در ادوار مختلف از دعوت پیامبران بی خبر نبودند.
پس این که عده ای بدون شناخت پیامبران زندگی کرده اند ثابت می کند می توان بدون ایمان به پیامبران نیز زندگی کرد و به کمال رسید. به بیان دیگر نمی توان از حکیم بودن خداوند متعال نتیجه گرفت که حتماً باید پیامبری به سوی انسان ها بفرستد. همین طور است؟

پاسخ:
چند نکته عرض می شود:
1. این یکی از ادله عقلی لزوم بعثت پیامبران است.

2. این که نیازمند دین و شریعت هستیم، روشن و واضح است؛ لذا می ماند این که خداوند دین و شریعتش را چگونه به انسان ها برساند، که آن هم از طریق پیامبران و وحی بر آنان است.

3. خداوند برای نوع بشر، پیامبر و نبی فرستاده است تا پیام الهی را به آن ها برسانند؛ و این گونه نبوده که اغلب انسان ها از وجود پیامبر و دین الهی محروم باشند.
بالاخره دیر یا زود پیام خداوند ـ ولو با نقل مردمی و خبررسانی افراد به یکدیگر ـ به آنها می رسید.

بله کسی که پیام الهی به او نرسیده و حجت بر او تمام نشده است، از این جهت معذور است.
توجه داشته باشید که این مباحث در حوزه لزوم دین و ارسال پیامبران مطرح است، نه در جایی که کسی در خصوص اثبات پیامبری و نبوت پیامبر اسلام، تحقیق می کند. اگر لزوم دین و مراحل قبلی اثبات نبوت پیامبر اسلام برایش ثابت نشده باید ابتدا به آن ها بپردازد.

4. می توان بدون دسترسی به پیامبران الهی زندگی کرد ولی نمی توان به درجات کمال رسید. تا کسی که آگاه به مراتب کمال و رشد و تعالی انسان است باشد که آموزش بدهد، نمی توان به آن مراحل نائل شد.

لذا کسانی که به پیامبران الهی دسترسی نداشته اند، به کمالات والای انسانی هم نرسیده اند.


پرسش8:
آیا پیامبران قبلی خود نیاز به اثبات ندارند؟ مگر مسلمانان معتقد نیستند بخش زیادی از کتب قبلی تحریف شده و حتی در صفات خداوند تحریف صورت گرفته چطور میتوان به صفات و نشانه های پیامبر بعد اعتماد کرد؟

پاسخ:
بله، پیامبران قبلی هم نیاز به اثبات دارند ولی سخن ما در باره اثبات نبوت پیامبر اسلام است، و این معنایش این است که پیش نیازهای آن یعنی اثبات خداوند و لزوم ارسال رسل و ...، برای چنین شخصی ثابت شده است.
خبر آمدن پیامبری دیگر، نیاز به مراجعه به کتب انجیل و تورات ندارد بلکه بین عالمان یهود و نصاری مشهور و مسلم بوده است، لذا تحریف شدن کتاب، دلیلی بر نبودن و کذب چنین خبری نمی شود.


پرسش9:
معجزات حضرت کدامند آیا قابل اثبات هستند؟

پاسخ:
ایشان معجزات متعددی داشته اند که آن هم با مراجعه به کتب و منابع تاریخی، اطمینان لازم را حاصل می کند.
توجه داشته باشید که قرار نیست تمام ایمان یکمرتبه و یکجا حاصل شود بلکه ایمان مراتب دارد و به تدریج حاصل می شود.
به بیان دیگر، با صادق و راستگو بودن پیامبر، وقتی ایشان ادعای نبوت می کند دیگران سریع او را رد نمی کنند بلکه آن را قابل شنیدن و توجه می دانند و سپس که حضرت برای ادعای خود معجزه و ... می آورد، کم کم این باور و اطمینان حاصل می شود. پس از آن نیز به تدریج و با توجه به قرائن و وقایع دیگر، بر این ایمان افزوده می شود.


پرسش10:
همین که احتمالا انسان نمی تواند کتابی مثل قرآن بنویسد برای اعجاز آن کافی است یا دلایل محکم تری وجود دارد؟ مثلا چند نمونه از اخبار و پیش گویی های قرآن را ذکر کنید.

پاسخ:
قرآن وجوه اعجاز گوناگونی دارد، و همین هم که کسی نمی تواند مانند آن را بیاورد، یکی از این وجوه اعجاز است.
این پیام الهی است که ای انسان بدان قرآن از جنس کلام الهی است و هیچ بشری نمی تواند مانند آن را بیاورد، حتی می بینیم که سخنان گهربار پیامبر صلی الله علیه وآله، هم با قرآن متفاوت است.
از جمله پیشگویی های قرآن می توان به این موارد اشاره کرد: پيشگويى درباره جنگ بدر(4)؛ شکست لشکر انبوه دشمن در برابر تعداد اندک مسلمانان (5)؛ سرنوشت دشمنان پيامبر(6)؛ جنگ ايران و روم‏(7)؛ سرنوشت ابولهب(8) و ... .


پرسش11:
شباهت قرآن به کتب قبلی احتمال انسانی بودن آن را بوجود نمی آورد؟ آیا لزومی دارد که قرآن شخصا توسط حضرت تدوین شده باشد؟

پاسخ:
قرآن امتیاز های خاصی دارد که آن را از تحریف مصون نگه داشته است. شباهت قرآن با کتب قبلی در پیام مشترک داشتن در باره توحید و معاد و ... است.
لزومی به کتابت قرآن توسط خود پیامبر صلی الله علیه وآله نبوده است. در آن زمان، هم کاتبان متعدد بودند و هم حافظان زیادی قرآن را در سینه های خود حفظ کردند.
کتابت قرآن معیار نیست بلکه قرائت آن معیار است و قرائت قرآن به همان قرائت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با روایت حفص از عاصم که مورد تایید ائمه معصومین علیهم السلام قرار گرفته، به صورت متواتر و نسل به نسل منتقل شده و به ما رسیده است.

________________
  1. احزاب، 67.
  2. بقره، 146.
  3. صف، 6.
  4. انفال، 7.
  5. قمر، 44 و 45.
  6. حجر، 94 ـ 96.
  7. روم 2 و 3.
  8. مسد، 1 ـ 4.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.