در برخي روايات به بعضي از خصوصيات ياران امام زمان(ع) اشاره
شده است كه با بيان برخي احاديث، منش آنان مشخص خواهد شد:
1 - خداجويي:
خداجويي و توحيد سرلوحه عقايد و خصال ياران مهدي است. آنان خدا
را به شايستگي شناخته و همه وجودشان غرق جلوه نور ايزدي است و ايماني خالصانه در سينه
دارند كه شك و ترديد با آنان بيگانه است.(1) امام صادق(ع) فرمود: "مرداني كه گويا
دلهايشان پارههاي آهن است، غبار ترديد در ذات مقدس خداي، خاطرشان را نميآلايد...
همانند چراغهاي فروزانند، گويا دلهايشان نور باران است... براي شهادت دعا ميكنند...".(2)
2 - بصيرت و آگاهي:
يكي از ويژگيهاي ياران امام بصيرت و آگاهي است. آنان در فرمانبري
از امام و شناخت او و تشخيص حق و باطل دچار مشكل نشده و در فتنهها هوشيارانه راه جويند.
بصيرت آنان سبب ميشود كه در احياي سنت و مبارزه با بدعت درنگ نكنند و در رسالت شركزدايي
به همراه امام خود تبر بردارند و بت شكني كنند. "چون فرمان خدا آزمايش را به سر
آورد، شمشيرها را در راه حق آختند و بصيرتي را كه در راه دين داشتند، آشكار كردند...".(3)
3 - عبادت و بندگي:
يكي از ويژگيهاي مهم ياران امام زمان(ع) عبادت و بندگي است.
ياران مهدي، شيران روز و نيايشگران شب هستند. عبادت از ديدگاه ياران امام، نوعي معامله
و داد و ستد نيست، بلكه عبادت آنان، نيايش عارفانه و پاكبازانه، پيوند روح با ابديت،
عاليترين واكنش سپاسگزارانه انسان در برابر خدا و عبادت آزادگان است. آنان چون مادران
فرزند مرده ميگريند.(4)
امام باقر(ع) فرمود: "گويا قائم و يارانش را در نجف اشرف
مينگرم، توشه هايشان به پايان رسيده و لباسهاي شان مندرس گشته است. جاي سجده بر پيشانيشان
نمايان است. شيران روزند و راهبان شب".(5)
4 - شجاعت:
ياران امام زمان(ع) دلير مردند و جنگ آوران ميدانهاي نبرد.
ايمان به هدف، همه وجودشان را تسخير كرده و هر كدام قوّت چهل مرد را دارند.(6)
شجاعت بي بديلشان، ترس را بر دلهاي مستكبران چيره ساخته و جانهاشان
از سنگ خارا محكمتر
است. امام باقر(ع) فرمود: "گويا آنان را مينگرم... سيصد
و اندي مرد بلند بر بلنداي نجف و كوفه ايستادهاند، دلهايي چون پولاد دارند...".(7)
5 - فرمانبري:
يكي از ويژگيهاي ياران امام زمان(ع) اطاعت و فرمانبري از مولا
و مقتداي شان است. آنان عاشقان مولاي خود و فرمانبرترين انسانها هستند و در انجام
دستورهاي امام خويش بر يكديگر پيشي ميگيرند.(8)
پيامبر اسلام(ص) فرمود: "كدّادون مجدّون في طاعته؛(9) تلاشگر
و كوشا در پيروي از او هستند".
6 - ايثار (از خود
گذشتگي) و برابري
از خصوصيات بارز ياران مهدي ايثار و برابري است. وحدت مقصد و
اخلاص نيّت، دلهايشان را به هم پيوند داده و يار و غمخوار يكديگرند. آنان براي يكديگر
خود را به رنج افكنده و در بهرهگيري از مواهب الهي، ديگران را بر خود پيش ميدارند.
يكي از شاخصههاي حكومت امام زمان(عج) مواسات و برابري است.
در برخي از روايات از ياران امام زمان(ع) به "رفقا"
ياد شده كه به معناي دوستان همدل، همراز، با لطف و صفا است، گويا برادران تنياند:
"كأنّها ربّا هم أبٌ واحد أو أمٌ واحدةٌ، قلوبهم مجتمعة بالمحبّة و النّصيحة؛(10)
گويا يك پدر و مادر آنان را پروريدهاند. دلهاي آنان از محبت و خيرخواهي به يكديگر
آكنده است".
7 - نظم:
ياران امام زمان(ع) داراي نظم و تشكيلات مناسب با حكومت جهانياند.
با مردم روابط گرم داشته، ولي كارهاي خويش را بر اصولي محكم و روشن پيش ميبرند.
سپاهيان امام از لباس يكسان استفاده ميكنند و منظمترين نيروي
رزمي جهان هستند. امام علي(ع) ياران امام زمان(ع) را اين گونه ميستايد: "گويا
آنان را مينگرم كه زي و هيأتي يكسان، قد و قامت برابر، در جمال و برازندگي همانند
و هم لباساند".(11)
8 - زهد و ساده زيستي:
زهد و ساده زيستي زينت ياران مهدي است. آنان خوشكامي و نيك بختي
را در آرامش ديگران ميجويند و بستر بهرهگيري از مواهب الهي را براي ديگران فراهم
كرده و خود با دنيا گرايي در ستيزند. غذايشان ساده و لباسشان بي پيرايه است. امام صادق(ع)
در برابر پافشاري دوستان براي قيام و شتاب در خروج قائم(ع) فرمود: "چرا در خروج
قائم شتاب ميورزيد؟! به خدا سوگند، لباسش درشت و غذايش ناچيز است. زندگي در حكومت
او جنگيدن و مرگ در سايه شمشير است".(12)
9 - عدالت:
يكي از ويژگيهاي ياران امام زمان(ع) عدالت است. عدالت كه در
رعايت حقوق ديگران و پرهيز از هر گونه ستم ظهور ميكند، زينت ياران مهدي(ع) است.
يكي از شاخصههاي مهم حكومت جهاني عدالت است.(13)
كارگزاران و سربازان او نيز بايد عدالت گرا باشند. كساني كه
در صدد هستند از ياران امام زمان(ع) باشند بايد با بهرهگيري از دستورهاي اسلامي و
رعايت واجبات، ترك محرّمات و تقواگرايي، به تقويت ريشه عدالت در وجود خود اقدام كنند
تا بتوانند قابليت ديدن يار را پيدا كنند كه امام عادل، ياران عادل را ميطلبد.
پي نوشتها:
1 - كمال الدين،
ج 2، ص 378.
2 - همان.
3 - نهج البلاغه
فيض الاسلام، خطبه 150.
4 - علي يزدي حايري،
الزام الناصب، ج 2، ص 20.
5 - بحالارانوار،
ج 53، ص 7.
6 - خصال شيخ صدوق،
ترجمه كمرهاي، ج 2، ص 318.
7 - بحارالانوار،
ج 53، ص 310.
8 - عيون اخبار الرضا،
ص 63.
10 - . الزام الناصب،
ج 2، ص 20.
11 - الملاحن و الفتن،
ص 148.
12 - نعماني، الغيبه،
ص 233.
13 - كنزالعمال،
ج 14، ص 264؛ ينابيع المودّه، ج 1 - 2، ص 469؛ نعماني، كتاب الغيبه، ص 425.