۱۳۹۳ دی ۱, دوشنبه

آیا پیروی از دین خدا جبری است؟






پرسش:

خواهشمندم برای حقیر بفرمایید این آیه قرآن با عظمت را تفسیر کنید
﴿ أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴾
آيا آنها غير از دین خدا مى‏طلبند؟! و تمام کسانى که در آسمانها و زمين هستند، از روى اختيار و از روى اجبار، در برابرِ (فرمان) او تسليمند، و همه به سوى او بازگردانده مى‏شوند. (آل عمران/83)



پس یعنی همه مسلونیم بخوایم نخوایم چطوری؟

پاسخ:

 
با سلام و درود

در برداشت تفسیری از این آیه، وجوهی ذکر شده:

1. برخی معنای اسلام و تسلیم بودن را معنای لغوی و عام آن گرفته اند، که شامل تکوین و تشریع می شود، لذا همه موجودات، چه به صورت اجباری و تکوینی، و چه به صورت اختیاری و تشریعی، مسلمان و تسلیم هستند.

2. برخی معنای تسلیم بودن را اختصاص به معنای تکوینی آن داده که همه موجودات تسلیم امر الهی هستند.

3. برخی معنای اسلام را اختصاص به معنای تشریعی و ادیان الهی دانسته اند، که برخی از روی اختیار و برخی به زور و از روی اجبار، تسلیم شده اند.

4. برخی معنای اسلام را اختصاص به دین اسلام داده که برخی با اختیار و برخی از روی اجبار اسلام می آورند.

لذا نمی توان گفت منظور آیه این است که همه در هر حال، به معنای خاص کلمه، مسلمان و پیرو دین اسلام ـ که کاملترین و آخرین دین الهی است ـ هستند.

در ادامه به برداشت های تفسیری مفسران، اشاره می شود.


معنای عام تسلیم بودن


اسلام و تسلیم بودن، معنای وسیعی دارد و هر نوع تسلیم بودن حتی تسلیم بودن مخلوقات در برابر نظام تکوین و هستی را در بر می گیرد.

با این بیان، تمام موجودات در برابر فرمان الهی مسلمان و تسليمند، زيرا روح اسلام همان تسليم در برابر حق است، گروهى (مؤمنان) از روى اختيار (طَوْعاً) در برابر «قوانين تشريعى» تسليمند و گروهى بى ‏اختيار (كَرْهاً) در برابر «قوانين تكوينى».

بنا بر اين معنى آيه اين است كه كافران با اين كه از قبول اسلام در برابر بخشى از فرمان هاى خدا سرباز زده ‏اند ناچار به قبول بخش ديگر شده ‏اند.

لذا این آیه هم شامل موجودات عاقل مى‏ شود و هم غير عاقل. "طوعا" اشاره به موجودات عاقل و مؤمن است، و "كرها" اشاره به كافران و موجودات غير عاقل. (ر.ک: تفسير نمونه، ج ‏2، ص 644)


مراد، دین اسلام است


كلمه اسلم به قرينه جمله قبل، مراد همين دين اسلام است نه تسليم افعال الهى؛ و مراد از «مَنْ فِي السَّماواتِ» ملائكه، و مراد از «وَ الْأَرْضِ» مسلمين هستند نه جميع افراد بشر.

گرچه "من" در «مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» شامل جميع می شود ولی قطعا كسانى كه غير دين الهی را انتخاب کرده اند مانند فرق باطله، از این عموم خارج شده‏ اند.

و مراد از «أَسْلَمَ» مجرد اعتراف به وجود خداوند نیست بلکه معتقد بودن به جميع عقائد حقّه است. (ر.ک: أطيب البيان فی تفسير القرآن، ج ‏3، ص 271)


مسلمان افتخاری یا اجباری


"طوعا" مثل ملائكه و مؤمنى كه از روى مشاهده معجزات و اخلاق انبياء و ادلّه و براهين، با رغبت هر چه تمام ‏تر ايمان آوردند.

و "كرها" مثل كسانى كه از ترس جان و مال خود يا به طمع رياست يا منافع مادى ايمان آوردند. (ر.ک: أطيب البيان فی تفسير القرآن، ج ‏3، ص 271؛ تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج ‏2، ص 262؛ تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ‏3، ص 151)


بیانی دیگر:

طوع و رغبت براى خصوص اهل آسمان ها است؛ ولى اهل زمين بعضى با توجه به ادله اى كه حقانيّت اسلام را اثبات مى ‏كرد و از روى اختيار اسلام آوردند، و برخى از آنان با زور شمشير و يا پس از مشاهده آن چه كه آن ها را وادار مى‏ كرد، به اسلام گرويدند، مانند، به حركت در آمدن كوه [طور] بالاى سر يهود بنى اسرائيل و يا هنگامى كه خود را به مرگ نزديک مى‏ ديدند، در اين حال بود كه گفتند: ما به خداى يگانه ايمان داريم. (تفسير جوامع الجامع، ج ‏1، ص 188)

تسلیم بودن تکوینی


منظور از «اسلم» تسليم شدن تكوينى است، يعنى خداوند در زندگى نظاماتى معيّن كرده، مردم خواه بخواهند و خواه نخواهند به آن نظامات تسليم هستند، مثلا خدا اراده فرموده كه انسان ها با چشم ببينند و با گوش بشنوند و همه به اين اراده چه بخواهند و چه نخواهند تسليم هستند.

اکنون که همه به نظامات طبيعى و تكوينى خدا تسليم مى ‏باشند و راه فرارى از آن ندارند، چرا به شريعت و دين خدا كه پيامبران پيمان گرفته ‏اند تن در نمى‏ دهند؟! (تفسير أحسن الحديث، ج ‏2، ص 126)


نظر علامه طباطبایی(ره):

اين همان اسلامى است كه تمامى ساكنان زمين و آسمان ها را شامل مى‏ شود. لفظ "اسلم" صيغه ماضى است، كه ظهور دارد بر اين كه ساكنان زمين و آسمان در گذشته تسليم خدا بوده ‏اند، و اين تسليمى كه در سابق محقق شده تسليمى است تكوينى در برابر امر خدا، نه اسلام به معناى خضوع بندگى.

مؤيد و بلكه دليل بر اين معنا جمله "طَوْعاً وَ كَرْهاً" در آخر آيه است. (ترجمه الميزان، ج ‏3، ص 519)

همه تسلیمند


موجودات آسمان ها و زمين، همگى تسليم خدايند. حتّى اگر در حال عادّى اين سرسپردگى را كتمان كنند، در حال احساس خطر به ناچار دل به او مى‏ سپارند.

مؤمنان با ميل و رغبت تسليم او هستند، ولى همگان در زمان احساس خطر يا مرگ يا مغلوب شدن در جنگ و يا درماندن در استدلال، تسليم او مى ‏شوند.

همه ذرّات عالم، از كوچک ‏ترين اتم تا بزرگ ترين كرات، همه تابع همان قانونى هستند كه خداوند بر آن ها حاكم كرده است و هر لحظه مى ‏تواند آن را تغيير دهد. (تفسير نور، ج ‏2، ص 101)

روایت تفسیری


عن رفاعة بن موسى، قال: سمعت أبا عبد الله (عليه السلام) يقول: وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً. قال: «إذا قام القائم (عليه السلام) لا تبقى أرض إلا نودی فيها بشهادة أن لا إله إلا الله، و أن محمدا رسول الله»

امام صادق عليه السلام در مورد اين آيه فرمودند: زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند، تمام سرزمين‏ ها شهادت «لا إله الا الله و محمد رسول الله» سر خواهند داد. (تفسير عيّاشى، ج 1، ص 183؛ البرهان فی تفسير القرآن، ج ‏1، ص 650)